اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم؟!
اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم؟!
اهرم مالی یکی از ابزارهای کسب سود بیشتر از سرمایهگذاری است که به هر میزان که درجه این اهرم نیز بیشتر میشود بر میزان ریسک سرمایهگذاری نیز افزوده میشود. اما چگونه این اهرم منجر به کسب سود بیشتر برای اشخاص و شرکتها میشود و منظور از افزایش ریسک سرمایهگذاری چیست؟
در این مطلب از کاریزما به شما خواهیم گفت که منظور از اهرم مالی چیست و چه کاربردی در بازار سرمایه دارد؟
منظور از اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی یا Leverage نوعی ابزار مالی برای افزایش بازدهی در یک سرمایهگذاری است. در واقع، استفاده از اهرم مالی یعنی استفاده از بدهی در یک سرمایهگذاری مشخص.
یک شرکت یا سرمایهگذار میتواند به غیر از داراییها و سرمایهاش، بدون اینکه سرمایهگذار جدیدی اضافه شود، ازطریق قرض گرفتـن (ایجاد بدهی) سرمایه و فعالیتهای مالی خود را افزایش دهد.
اهرم مالی سالیان زیادی است که در بخشهای مختلف بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. در بازار ملک و مسکن، افراد برای خرید خانه، زمین و سایر موارد از وام یا قرض استفاده میکنند. هرچه میزان وام و قرض دریافتی بیشتر باشد، فرد میتواند سرمایه بیشتر را خریداری نماید، در مقابل ریسک بیشتری را برای بازپرداخت وام و قرض متحمل خواهد شد. در سایر بازارهای مالی نیز افراد برای استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری و کسب سود از وام و اعتبار استفاده میکنند. دریافت اعتبار برای خرید سهام و اوراق بهادار نیز نوعی دیگر از استفاده از اهرم مالی است.
شرکتها نیز برای اجرای طرحهای جدید و تأمین منابع مالی از تسهیلات و اعتبار استفاده میکنند و اهرم مالی خود را افزایش میدهند. به عنوان مثال، یک شرکت میتواند 10 میلیارد تومان سرمایه داشتـه باشد که داراییهای خود شرکت محسوب میشود. این شرکت میتواند 30 میلیارد تومان دیگر نیز از بانک تسهیلات دریافت کند یا اوراق بدهی منتشر کند که در مجموع 40 میلیارد تومان برای سرمایهگذاری در عملیات های خود خواهد داشت. بنابراین، هر مقدار سود کسب کند یا زیان متحمل شود از قِبَل 40 میلیارد تومانی خواهد بود که تحت مدیریت شرکت است.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که اشاره شد، شرکتها برای تأمین منابع مالی جدید میتوانند به جای افزایش تعداد سرمایهگذاران، از اهرم مالی استفاده کنند. یکی از مزیتهای استفاده از اهرم مالی نسبت به انتشار سهام جدید و دعوت سرمایهگذاران، در این است که سودهای افزایشیافته از محل سرمایهگذاریهای جدید، بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمیشوند. البته باید در نظر بگیریم که اگر برنامههای توسعهای شرکت طبق پیشبینیها و سودی که مدنظر بوده محقق نشود، ممکن است بدهی بسیار زیادی از محل اهرم مالی برای شرکت ایجاد شود که شرکت را ناگزیر سازد تا از محل سود سهامداران این بدهیها را تسویه کند.
نرخ بازدهی و میزان ریسک نسبت مستقیم با هم دارند و هر چه بازدهی بالاتر رود بر میزان ریسک سرمایهگذاری نیز افزوده میشود. استفاده از اهرم مالی هم که سبب میشود افراد یا شرکتها بازدهیهای بالاتری کسب کنند، سبب بالا رفتـن ریسک سرمایهگذاری آنها نیز میشود.
هر چه استفاده از اهرم مالی بیشتر باشد، افراد ریسک بیشتری را نیز باید بپذیرند. لذا زمانی که از اهرم برای سرمایهگذاری استفاده میشود و سرمایهگذاری مطابق با پیشبینیها پیش نرود، زیان احتمالی بسیار بزرگتر از زمانی میشود که از اهرم استفاده نشده است. اهرم سود و زیان بالقوه را بسیار بیشتر میکند.
بنابراین، توجه به اهرم مالی شرکتها برای بررسی تحلیلی آنها بسیار مهم است؛ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند میزان استفاده شرکت از بدهی را مشخص کند. استفاده از بدهی یا اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت الزاما به معنی استفاده غیربهینه از منابع مالی شرکت نیست، بلکه میزان بازدهی حقوق صاحبان سهام است و بازدهی داراییهای آن شرکت است که مشخص میکند یک شرکت در کسب سود برای سهامداران و به ازای هر ریال دارایی خود چگونه عمل میکند.
مزایای استفاده از اهرم مالی چیست؟
مهمترین نکته در تحلیل شرکتهایی که از اهرم مالی در ترکیب مالی خود استفاده میکنند، مقایسه بازده حقوق صاحبان سهام با نرخ بدهی است که شرکت با آن تامین مالی شده است. اگر نرخ حقوق صاحبان سهام شرکت که از تقسیم سود خالص به حقوق صاحبان سهام بدست میآید بیشتر از نرخ بدهی شرکت باشد، استفاده از بدهی بیشتر تا میزانی مشخص میتواند به سودآوری بیشتر شرکت کمک کند. به همان میزان نیز ریسک سرمایهگذاری شرکت نیز بالاتر می رود. زیرا همانطور که گفتـه شد اگر در میزان برآورد سود کسبشده یا ROE برآوردی تغییری ایجاد شود که مطابق انتظارات بالا نباشد میتواند منجر به زیان دهی بیشتر از معمول شود.
به طور مثال، همان شرکتی را تصور کنید که تنها 10 میلیارد تومان سرمایه دارد که از آورده سهامداران تامین شده است. فرض کنید بازدهی این شرکت در عملیات آن برای یک سال 30 درصد باشد. بنابراین، میتوان انتظار داشت در انتهای سال مالی سرمایه شرکت 13 میلیارد تومان خواهد بود.
حالت اول:
این شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات 20 درصد از بانک الف دریافت میکند که میبایست در انتهای سال بازپرداخت کند. بنابراین در این حالت شرکت در ابتدای سال 40 میلیارد تومان دارد که بخشی از آنرا همراه با نرخ بهرهای مشخص بازپرداخت میکند و مابقی سود شرکت خواهد بود. در مجموع، شرکت با نرخ بازدهی 30 درصد گفتهشده در انتهای سال 52 میلیارد تومان خواهد داشت (1.3*40) که باید 36 میلیارد تومان آن را برگرداند که 30 میلیارد تسهیلات با نرخ 20 درصد است (1.2*30) و مابقی را در صورتهای مالی خود بهعنوان سرمایه خود شرکت شناسایی کند که 16 میلیارد تومان خواهد بود که 3 میلیارد تومان بیشتر از میزانی است که شرکت بدون اهرم مالی بود.
حالت دوم:
شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات با نرخ 35 درصد دریافت میکند. در این حالت، در انتهای سال شرکت باید 40.5 (1.35*30) میلیارد تومان را به بانک بهعنوان اصل و سود تسهیلات دریافتی بازپرداخت کند. با سرمایهگذاری صورت گرفتـه مجموعا به 52 میلیارد تومان دستیافته که در نهایت 11.5 میلیارد تومان برایش باقی میماند که کمتر از حالتی است که شرکت هیچ اهرم مالی استفاده نکرده بود.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت هرگاه نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام یا همان ROE شرکتی بیشتر از میزان نرخ بهره پرداختی باشد، میزان سودآوری شرکت نیز بیشتر خواهد بود و برعکس.
این مقاله را بخوانید: نسبت های اهرمی چیست؟
درجه اهرم مالی چیست؟
بسیاری از تحلیلگران از درجه اهرم مالی (degree of financial leverage) برای بررسیهای تحلیل شرکتها استفاده میکنند. DFL به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی نیز گفتـه میشود. بدین معنی که هرچقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود سهم نیز بیشتر است.
فرمول محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است:
اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه شامل بازارهای مختلفی از جمله قراردادهای اختیار معامله و آتی است. از اهرم مالی در بازارهای مشتقه نیز میتوان استفاده کرد.
به عنوان مثال، در بازار آتی سرمایهگذاران از اهرم مالی برخوردار هستند. عموما در این بازار، قراردادهای هر دارایی در شروع، اهرم 4 یا 5 دارند، اما با توجه به شرایط بازار و تغییر وجوه تضمین این میزان تغییر خواهد کرد.
برای مثال، اگر کسی بخواهد از بازار قراردادهای آتی یک کیلو زعفران بخرد، با توجه به اینکه اندازه قرارداد آتی زعفران ۱۰۰ گرم است، باید ۱۰ قرارداد آتی بخرد. برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض اینکه وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد، این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت نماید.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
در مقابل، فرض کنیم که قیمت یک گواهی سپرده زعفران پوشال در بازار بورس که برابر با یک گرم زعفران است، برابر با ۱۰،۰۰۰ تومان باشد. این فرد برای خرید یک کیلو زعفران باید ۱،۰۰۰ واحد گواهی خریداری میکرد و به وجه نقدی معادل ۱۰ میلیون تومان نیاز داشت.
وجه لازم = قیمت گواهی سپرده * مقدار گواهی سپرده
۱۰،۰۰۰،۰۰۰= ۱۰،۰۰۰ * ۱،۰۰۰
در واقع، این فرد به جای پرداخت 10 میلیون تومان برای خرید 1 کیلوگرم زعفران 2 میلیون تومان پرداخت میکند. به عبارتی، میزان سرمایهگذاری این شخص 10 میلیون تومان است، اما میزان سود و زیان سرمایهگذاری با توجه به مبلغ پرداختی شخص که 2 میلیون تومان است محاسبه میشود.
این مقاله را بخوانید: بازار آتی چیست؟
چگونه اهرم بازار آتی را محاسبه نماییم؟
برای محاسبه اهرم بازار آتی، کافی است ارزش قرارداد را تقسیم بر وجه تضمین اولیه قراردادها نماییم:
در مثال فوق، میزان اهرم بازار آتی 5 است. یعنی به ازای هر 1 درصد بازدهی (سود یا زیان) که شخص در حالت بدون اهرم سرمایهگذاری میکرد بدست میآورد، 5 برابر (5درصد) بازدهی در بازارهای مشتقه بدست میآورد.
اهرم مالی برای انجام معاملات اعتباری
همواره بخشی از معاملات صورت گرفتـه در بازار سرمایه با استفاده از اهرم مالی یا همان اهرم بدهی انجام شده است. این بخش از معاملات توسط خریدارانی صورت میپذیرد که با تثبیت رونق بازار، بهدنبال استفاده از فرصت رشد سریع قیمتها هستند.
افرادی که همچنان معتقد به بازدهی بالای بازار سرمایه هستند و میخواهند با گرفتـن منابع مالی از کارگزاریها (گرفتـن اعتبار) کسب سود بیشتری کنند. با توجه به ناپایدار بودن این منابع و ریسک بالایی که این قسمت از بازار به خریداران تحمیل میکند، معاملات انجامشده با ضررهای بسیار زیادی پایان مییابند.
بهعنوان مثال، استفاده از اهرم مالی در نیمه نخست سال 99 باعث شد تا بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی بیش از میزان سرمایه خود، سود کسب کنند و به تبع آن، شاخص کل بورس نیز بیش از حد معمول بالا رفت. در ادامه همان سال (نیمه دوم سال 99) وضعیتی مشابه اما در مسیر نزولی مشاهده شد. در این سال سهامدارانی که از این اهرمهای مالی در زمان نامناسب و نزول بازار استفاده کردند، زیانهای سنگینی را متحمل شدند. به عبارت دیگر، در زمانهایی که بازار سرمایه با هیجان و رشد زیادی همراه است، همراهی یک اهرم مالی همانند خرید اعتباری بر میزان هیجانات افزوده و نگرانی بابت اضافه جهش (overshoot) در بازار به وجود میآید.
لذا این تجارب تلخ باعث شکلگیری تصور اشتباه درباره مناسب نبودن بازار سرمایه برای سرمایهگذاری میشود. در این راستا، سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر در سالهای اخیر تلاش فوقالعادهای در جهت قانونمند کردن اعطای اعتبارات در شبکه کارگزاریها بهویژه رعایت نسبتهای کفایت سرمایه و اخذ وثایق کافی از مشتریان کرده است. اما هنوز هم ضرورت مدیریت حجم منابع اعتباری در کل شبکه کارگزاری احساس میشود.
نتیجهگیری
یکی از مهم ترین دغدغههایی که هر شخص با آن مواجه است، کسب درآمد و پیشرفت در مسائل مالی است. برای رسیدن به این هدف همواره به این میاندیشد که سرمایه خود را کجا قرار دهد و کدام روش سرمایهگذاری بهترین بازدهی را برایش ایجاد میکند؟ برای رسیدن به این هدف بازارها و ابزارهای بسیاری در حوزه مالی و سرمایه گذاری وجود دارد که اهرم مالی نیز یکی از این ابزارهاست.
همانطور که توضیح دادیم، اهرم مالی ابزاری برای استفاده بیشتر از فرصتهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه و کسب سودهای بالاتر است. با توجه به اینکه اهرم مالی موقعیتهای سودآوری را افزایش میدهد، در عین حال ریسک سرمایهگذاری را نیز افزایش میدهد. بنابراین، استفاده از اهرم مالی همانطور که میتواند منجر به کسب سود بیشتری شود میتواند احتمال ضرر را هم بیشتر کند. یعنی زمانیکه از اهرم در سرمایهگذاریهایمان استفاده کنیم و برآورد ما برای کسب سود با واقعیت منطبق نشود، زیان احتمالی ما بسیار بیشتر از حالتی میشود که از اهرم استفاده نکرده بودیم.
2 دیدگاه برای این مطلب
عالی ، ممنون
🙏🙏🙏