صندوق طلای کهربا، ارزشمند تر از طلا!

تحلیل بنیادی

ارزش ذاتی اوراق بهادار رو ارزیابی کن و هر عاملی رو که بر ارزش سهم تأثیر داره رو بشناس.​

مطالب منتخب

مهم‌ترین مطالب این موضوع رو بخون و یاد بگیر.

:
:
1x

ترازنامه چیست؟ + کاربرد آن در تحلیل بنیادی

1x
: :

81 مطلب موجود است.

مرتب سازی

مرتب سازی

ارزش زمانی پول

ارزش زمانی پول + روش محاسبه ارزش فعلی و آتی پول

در علم اقتصاد و امور مالی، پول دارای ارزش است که با مرور زمان دچار تغییر می‌شود. درواقع پول در هر مقطع دارای ارزش فعلی است که با هر نرخ تنزیلی در پرداخت‌ها و یا دریافت‌های بعد تغییر می‌کند. بر این اساس با کمک فرمول‌ها و روش‌هایی اقدام به محاسبه ارزش پول در حال حاضر و آینده میکنند تا بتوانند ارزش پول را تبدیل به زمان های مختلف بکنند. در این مقاله به طور مفصل ارزش زمانی پول را بررسی میکنیم.
ادامه
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای

مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای؛ از تئوری تا عمل

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در دنیای سرمایه‌گذاری، ایجاد تعادل بین ریسک و بازده است. اغلب سرمایه‌گذاران می‌دانند که بازده بیشتر، معمولاً با ریسک بیشتری همراه است، اما سوال اصلی اینجاست که چه میزان از بازدهی، ریسک‌های موجود در یک سرمایه‌گذاری را توجیه‌پذیر می‌کند؟ مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) به این سوال پاسخ می‌دهد. این مدل، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا ارزش منصفانه دارایی‌ها را تعیین کرده و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. CAPM نه تنها به ما می‌آموزد که چگونه ریسک سیستماتیک (ریسکی که بر کل بازار تأثیر می‌گذارد) را در نظر بگیریم، بلکه نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم از این ریسک به نفع خودمان بهره ببریم. اگر می‌خواهید بدانید که این مدل ساده چگونه می‌تواند در پیچیده‌ترین تصمیمات مالی راهنمای شما باشد، در این مقاله از کاریزما لرنینگ با ما همراه باشید تا رازهای مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) و نقش آن در دنیای سرمایه‌گذاری را کشف کنیم و بیاموزیم که چگونه می‌توان با استفاده از این مدل، بازده سرمایه‌گذاری‌ها را بهبود بخشید. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای چیست؟ مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مدل‌های ارزش‌گذاری سهام در تحلیل بنیادی است. این مدل به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا میزان بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری خود را بفهمند. این مدل به ویژه برای کسانی که می‌خواهند وارد دنیای سرمایه‌گذاری شوند و نیاز به درک بهتری از ریسک و بازده دارند، بسیار مفید است.  در واقع می‌توان گفت که CAPM یک مدل ریاضی است که به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار یک دارایی را درک کنند. این مدل می‌گوید که هر چه یک دارایی ریسک بیشتری داشته باشد، سرمایه‌گذاران برای نگهداری آن به بازده بالاتری نیاز دارند. در واقع، CAPM به ما کمک می‌کند بفهمیم که آیا یک سرمایه‌گذاری به ریسکش می‌ارزد یا نه. در ادامه به توضیح مفاهیم اصلی و جزئیات این مدل می‌پردازیم. تاریخچه مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM)  معرفی این مدل ارزش گذاری سهام به دهه ۱۹۶۰ میلادی بازمی‌گردد و با پژوهش‌های چندین اقتصاددان برجسته مرتبط است.در سال ۱۹۶۴ میلادی، ویلیام شارپ (William F. Sharpe)، اقتصاددان آمریکایی، برای اولین بار مدل CAPM را به عنوان بخشی از پایان‌نامه دکترای خود معرفی کرد. او در این مدل نشان داد که رابطه‌ای خطی بین ریسک سیستماتیک (که با ضریب بتا اندازه‌گیری می‌شود) و بازده مورد انتظار وجود دارد. این مدل به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد تا بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری‌های خود را بر اساس سطح ریسکی که می‌پذیرند، محاسبه کنند. در سال‌های بعد، جان لینتنر (John Lintner) و جان موسین (Jan Mossin) به طور مستقل تحقیقات بیشتری در مورد CAPM انجام دادند و این مدل را توسعه دادند. کارهای آن‌ها کمک کرد تا مدل CAPM به یکی از پایه‌های اصلی در نظریه مالی مدرن تبدیل شود. پس از معرفی و توسعه CAPM، این مدل به سرعت در میان تحلیلگران مالی، مدیران سرمایه‌گذاری و سایر فعالان بازارهای مالی محبوبیت یافت. امروزه، CAPM به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای ارزیابی ریسک و بازده در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری به کار می‌رود و همچنان به عنوان یک مدل مرجع در بسیاری از آموزش‌ها و تحقیقات مالی استفاده می‌شود. با وجود برخی نقدها و محدودیت‌هایی که به این مدل ارزش‌گذاری وارد می‌شود، همچنان یکی از مدل‌های اصلی و پرکاربرد در حوزه مالی است و به عنوان یکی از پایه‌های اساسی در نظریه‌های مدرن سرمایه‌گذاری شناخته می‌شود. مفاهیم کلیدی در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای چیست؟ برای فهم بهتر CAPM، باید با چند اصطلاح کلیدی زیر آشنا شویم: ریسک تمامی روش‌های سرمایه‌گذاری با یک میزان ریسک همراه هستند. ریسک به معنای احتمال از دست دادن پول یا کاهش ارزش سرمایه‌گذاری است. ریسک مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای CAPM به دو نوع تقسیم می‌شود: ریسک سیستماتیک: این نوع ریسک به عواملی بستگی دارد که کل بازار را تحت تأثیر قرار می‌دهند، مانند تغییرات اقتصادی، تحولات سیاسی و…  ریسک غیرسیستماتیک: این نوع ریسک مرتبط با یک شرکت یا صنعت خاص است. بنابراینِ می‌توان با تنوع‌بخشی به سبد سرمایه‌گذاری، آن را کاهش داد. ضریب بتا (beta) ضریب بتا (Beta) یکی از شاخص‌های مهم در تحلیل است که نشان می‌دهد یک دارایی یا سهام چگونه نسبت به نوسانات کلی بازار واکنش نشان می‌دهد. به طور ساده، ضریب بتا نشان می‌دهد که قیمت یک سهام چقدر نسبت به بازار تغییر می‌کند. اگر ضریب بتای یک سهم برابر با ۱ باشد، به این معناست که نوسانات قیمت آن سهم دقیقاً هم‌راستا با نوسانات بازار است. اگر بتا بیشتر از ۱ باشد، یعنی آن سهم نوسانات بیشتری نسبت به بازار دارد و در صورت رشد یا افت بازار، این سهم نیز با شدت بیشتری رشد یا افت می‌کند. به عبارت دیگر، این سهم پرریسک‌تر است. از طرف دیگر، اگر ضریب بتا کمتر از ۱ باشد، یعنی این سهم نوسانات کمتری نسبت به بازار دارد و به نوعی خرید این سهم، محافظه‌کارانه‌تر است. بازده بدون ریسک  این مفهوم، به درصد سود یا بازدهی گفته می‌شود که سرمایه‌گذار می‌تواند بدون مواجهه با هیچ‌گونه ریسک و خطر از دست دادن سرمایه، از یک سرمایه‌گذاری به دست آورد. این نرخ معمولاً به عنوان یک معیار پایه‌ای برای مقایسه با سایر سرمایه‌گذاری‌ها استفاده می‌شود. معمول‌ترین مثال برای نرخ بازده بدون ریسک، نرخ سود اوراق قرضه دولتی است؛ زیرا دولت‌ها به طور معمول توانایی بالایی در پرداخت سود و بازگشت اصل سرمایه دارند، بنابراین ریسک از دست دادن سرمایه در این نوع سرمایه‌گذاری‌ها بسیار پایین است. سرمایه‌گذاران از نرخ بازده بدون ریسک برای ارزیابی سایر سرمایه‌گذاری‌ها استفاده می‌کنند. به این صورت که اگر یک سرمایه‌گذاری دارای نرخ بازده بالاتری نسبت به نرخ بازده بدون ریسک باشد، احتمالاً آن سرمایه‌گذاری ریسک بیشتری نیز به همراه خواهد داشت. بازده مورد انتظار بازار  به درصد سودی گفته می‌شود که سرمایه‌گذاران پیش‌بینی می‌کنند بازار سهام در یک بازه زمانی معین به آن‌ها ارائه خواهد داد. این نرخ بازده، میانگین بازدهی است که از همه دارایی‌های موجود در بازار انتظار می‌رود و معمولاً به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد کلی بازار استفاده می‌شود. برای محاسبه بازده مورد انتظار بازار، معمولاً از داده‌های تاریخی بازار مانند بازده‌ گذشته شاخص‌های اصلی بازار سهام استفاده می‌شود. این مقدار می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا تصمیم بگیرند […]
ادامه
ارزش گذاری به روش dcf

ارزش گذاری به روش DCF یا تنزیل جریان‌ نقدی

ارزش گذاری به روش DCF یا تنزیل جربان‌های نقدی (Discounted Cash Flow)، یکی از متداول‌ترین روش‌ها برای تعیین ارزش فعلی یک سرمایه‌گذاری، سهام، دارایی یا یک کسب‌وکار است. اگر بخواهیم ساده و از بُعد سرمایه‌گذاری صحبت کنیم، باید بگوییم از DCF برای ارزیابی جذابیت یک فرصت سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. روش ارز‌شگذاری DCF کاربردهای زیادی دارد و یکی از دقیق‌ترین روش‌های ارزش‌گذاری به حساب می‌آید. در این مقاله در کاریزما لرنینگ، ارزش گذاری به روش تنزیل جریان نقدی را همراه با فرمول و مثال به بیان ساده توضیح خواهیم داد. این مطلب جذاب را از دست ندهید! ارزش گذاری به روش DCF چیست؟ متد DCF، زیرمجموعه‌ی تحلیل بنیادی و یک روش ارزش‌گذاری است که ارزش یک سرمایه‌گذاری را با استفاده از جریان‌های نقدی مورد انتظار آتی آن تخمین می‌زند. تحلیلگر‌ها با استفاده از DCF و بر اساس پیش‌بینی میزان پولی که یک سرمایه‌گذاری در آینده ایجاد می‌کند، ارزش امروز یک سرمایه‌گذاری را تعیین می‌کنند. در بُعد مالی، تنزیل جریان‌های نقدی به آن دسته از سرمایه‌گذارهایی که قصد دارند اوراق بهادار مانند سهام یک شرکت را خریداری کنند، یا حتی در یک کسب‌وکار سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام دهند، کمک زیادی می‌کند. بنابراین از این مدل حتی در ارزش گذاری سهام نیز می‌توان استفاده کرد. تحلیل DCF نیز به صاحبان و مدیران کسب‌و‌کارها در تصمیم‌گیری در مورد بودجه‌بندی سرمایه یا هزینه‌های عملیاتی کمک کند. اگر بخواهیم ارزش گذاری به روش تنزیل جریان نقدی را خلاصه کنیم، می‌توانیم اینطور بگوییم که: تحلیل تنزیل جریان نقدی به ما کمک می‌کند ارزش فعلی یک سرمایه‌گذاری را بر اساس جریان‌های نقدی آتی آن مشخص کنیم. ارزش فعلی جریان‌های نقدی مورد انتظار در آینده، با استفاده از نرخ تنزیل پیش‌بینی‌شده محاسبه می‌شود. اگر DCF بالاتر از هزینۀ فعلی سرمایه‌گذاری باشد، می‌توانیم نتیجه بگیریم که فرصت سرمایه‌گذاری پیش‌آمده ارزشمند است و احتمالاً به سود ختم می‌شود. شرکت‌ها معمولاً از میانگین وزنی هزینه سرمایه (WACC) برای نرخ تنزیل استفاده می‌کنند، چراکه نرخ بازده مورد انتظار سهامداران را محاسبه می‌کند. یکی از معایب DCF، اتکای آن به تخمین‌های جریان‌های نقدی آتی است که می‌تواند نادرست باشد. از آنجایی که مطلب تخصصی است، احتمالاً جملات بالا برای شما کمی نامفهوم باشد. در ادامه‌ی مطلب همه‌چیز را همراه با مثال توضیح خواهیم داد. ارزش گذاری به روش DCF چگونه است؟ تحلیل تنزیل جریان نقدی، ابتدا ارزش فعلی جریان‌های نقدی مورد انتظار در آینده را با استفاده از نرخ تنزیل، پیدا می‌کند. سپس سرمایه‌گذاران از ارزش فعلی پول برای تعیین اینکه آیا جریان‌های نقدی آتی یک سرمایه‌گذاری یا یک پروژه، بیشتر از ارزش سرمایه‌گذاری اولیه است یا خیر، استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر، این سوال پرسیده و پاسخ داده می‌شود که آیا پولی که این سرمایه‌گذاری در آینده به‌دست می‌آورد، بیشتر از پولی است که در حال حاضر سرمایه‌گذاری شده است یا خیر؟ اگر اینطور باشد، پروژه‌ی سرمایه‌گذاری سودآور خواهد بود و قابل تامل است. در غیر این صورت، باید آن را فراموش کنیم! در ادامه‌ی مطلب مثال کاملاً ملموس ارائه خواهیم داد. تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل‌شده، پولی که سرمایه‌گذار از یک سرمایه‌گذاری به‌دست می‌آورد را تخمین می‌زند؛ اما نکته اینجاست که در این تخمین، ارزش زمانی پول استفاده نیز لحاظ می‌شود. (اگر تورم را کنار بگذاریم) منظور از ارزش زمانی پول این است که ریالی که امروز دارید، ارزش بیشتری نسبت به ریالی دارید که فردا آن را دریافت می‌کنید، زیرا ریال امروز را می‌توان سرمایه‌گذاری کرد. بنابراین می‌توان گفت تحلیل DCF در هر شرایطی که شما قرار است پولی پرداخت کنید و انتظار دارید در آینده پول بیشتری به‌دست آورید، کاربرد دارد. مثال اول ارزش گذاری به روش DCF برای مثال فرض کنید نرخ بهره سالانه 5 درصد باشد. 100 تومان در یک حساب پس‌انداز ذخیره می‌کنیم. این 100 تومان در یک سال ارزشی برابر 105 تومان خواهد داشت. حال اگر پس‌انداز را حذف کنیم و قرار باشد سال آینده 100 تومان سود دریافت کنیم، سال آینده ارزش این سود برابر 95 تومان است، زیرا نمی‌توانیم این سود را به حساب پس‌انداز انتقال دهیم و از آن درآمد کسب کنیم. برای اینکه بتوانیم تحلیلی از جنس DCF داشته باشیم، سرمایه‌گذار باید برآورد خوبی در مورد جریان‌های نقدی آتی و ارزش نهایی سرمایه‌گذاری، تجهیزات یا سایر دارایی‌ها داشته باشد. کار بعدی سرمایه‌گذار، تعیین نرخ تنزیل مناسب برای مدل DCF است. این نرخ بسته به سرمایه‌گذاری یا پروژه متفاوت خواهد بود. عواملی مانند شرایط بازار سرمایه، سابقۀ شرکت، ریسک‌پذیری سرمایه‌گذار و … بر نرخ تنزیل انتخابی تاثیر می‌گذارند. اگر سرمایه‌گذار نتواند برآورد خوبی از جریانات نقدی آینده داشته باشد یا اینکه پروژه بیش از حد پیچیده باشد، آنگاه مدل ارزش‌گذاری DCF کارایی چندانی نخواهد داشت. اما برسیم به اصل مطلب … فرمول و محاسبۀ تنزیل جریانات نقدی برای محاسبه‌ی DCF یا تنزیل جریانات نقدی در یک سرمایه‌گذاری، باید از فرمول زیر استفاده کنیم: در این فرمول: CF1 = جریان نقدی سال اول CF2 = جریان نقدی سال دوم CFn = جریان نقدی در سال‌های بعدی r = نرخ تنزیل نرخ تنزیل در تحلیل DCF، نرخ بهره‌ای است که هنگام محاسبۀ ارزش خالص فعلی (NPV) سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود و ارزش زمانی پول از زمان حال تا آینده را نشان می‌دهد. مثال دوم ارزش گذاری به روش DCF یک شرکت برای سرمایه‌گذاری در یک پروژه یا خرید تجهیزات جدید، ابتدا بررسی‌های لازم را انجام می‌دهد. سپس در تحلیل و بررسی‌های خود از میانگین وزنی هزینه سرمایه (WACC) به‌عنوان نرخ تنزیل برای ارزیابی DCF استفاده می‌کند.‌ میانگین وزنی هزینه سرمایه، میانگین نرخ بازدهی که سهامداران در شرکت برای سال جاری انتظار دارند را در بر می‌گیرد. برای مثال فرض کنید مالک شرکتی هستید و می‌خواهید یک پروژه را اجرا کنید. میانگین وزنی هزینه سرمایه (WACC) شرکت برابر 5 درصد است. این یعنی نرخ تنزیل شما برابر 5 درصد است. سرمایۀ اولیه 11 میلیارد تومان است و پروژه 5 سال زمان می‌برد. جدول زیر تخمین جریان‌های نقدی در هر سال را نشان می‌دهد: جریان‌‌های نقدی: با استفاده از فرمول DCF، تنزیل جریان‌های نقدی برای این پروژه به شرح زیر خواهد بود: جمع تمام جریان‌های نقدی تنزیل‌شده برابر خواهد بود با 13.306.727.000 تومان. اگر سرمایه اولیۀ 11 میلیارد تومانی را از این مقدار کم کنیم، به NPV یا ارزش خالص فعلی می‌رسیم که برابر با 2.306.727.000 تومان […]
ادامه
ارزش‌گذاری سهام

ارزش گذاری سهام و روش‌های آن به زبان ساده و کاربردی

ارزش‌گذاری سهام (valuation) به معنای تخمین تقریبی ارزش واقعی شرکت از طریق بررسی پارامترهای مختلف است که می‌تواند به صورت مقایسه دارایی مورد نظر با دیگر دارایی‌ها باشد یا به صورت محاسبه ارزش فعلی آورده‌های آتی دارایی مورد نظر باشد.
ادامه
ارزش گذاری به روش ddm

ارزش گذاری به روش ddm + راهنمای جامع مدل تنزیل سود سهام

ارزش‌گذاری سهام یکی از موضوعات کلیدی و چالش‌برانگیز در دنیای سرمایه‌گذاری است که تمانی سرمایه‌گذاران باید با آن آشنا باشد. تاکنون فکر کرده‌اید که چگونه می‌توان ارزش واقعی یک سهم را تعیین کرد؟ مدل‌های مختلفی برای این کار وجود دارند در تحلیل بنیادی، اما یکی از روش‌های پرکاربرد و محبوب در میان تحلیل‌گران، ارزش گذاری به روش ddm یا همان مدل تنزیل سود سهام است. این مدل بر اساس یک اصل ساده بنا شده است: ارزش یک سهم برابر است با مجموع سودهای نقدی آینده آن که به ارزش امروز تنزیل یافته‌اند. در نگاه اول، این مدل ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما وقتی به عمق آن نفوذ کنید، می‌بینید که چقدر منطق پشت آن قوی و ساده است. در این مقاله از کاریزما لرنینگ، قصد داریم شما را با مفاهیم اساسی و نحوه کارکرد مدل تنزیل سود نقدی آشنا کنیم. اگر به دنبال یادگیری روشی مطمئن برای ارزیابی سهام هستید و می‌خواهید بدانید که چطور می‌توان از این مدل برای تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه استفاده کرد، این مقاله دقیقاً همان چیزی است که به دنبالش هستید. ارزش گذاری به روش ddm چیست؟ روش تنزیل سود تقسیمی سهام یکی از روش‌های ساده برای ارزش‌گذاری سهام است. در این مدل، ارزش فعلی یک سهم با استفاده از سودهای نقدی که در آینده به سهامداران پرداخت می‌شود، محاسبه می‌گردد. به عبارت دیگر، این مدل بر اساس جریان‌های نقدی آینده و تنزیل آن‌ها به ارزش فعلی، ارزش یک سهم را تخمین می‌زند. به بیان ساده‌تر، می‌توان گفت که شرکت‌ها با تولید کالا و خدمات، سود کسب می‌کنند و این سود در نهایت در قیمت سهام منعکس می‌شود. شرکت‌ها سود حاصل از فعالیت‌های خود را بر اساس تعداد سهام موجود، بین سهامداران تقسیم می‌کنند. در مدل تنزیل سود تقسیمی، ابتدا سودهای نقدی آینده را پیش‌بینی می‌کنیم و سپس این سودها را با یک نرخ مشخص به زمان حال تنزیل می‌دهیم.  به این ترتیب، می‌توانیم بگوییم که ارزش فعلی سهام، برابر با مجموع سودهای نقدی تنزیل شده است. اگر ارزش به‌دست‌آمده از این روش بالاتر از قیمت فعلی سهام در بازار باشد، به این معنی است که سهم ارزان‌تر از ارزش واقعی‌اش است و برای خرید مناسب است. اما اگر ارزش به‌دست‌آمده کمتر از قیمت فعلی سهام باشد، به این معنی است که سهم گران‌تر از ارزش واقعی‌اش است و باید فروخته شود. مفاهیم مورد استفاده در ارزش گذاری به روش ddm روش تنزیل سود تقسیمی سهام از سه عنصر کلیدی یعنی سود سهام، بازده مورد انتظار سهام و نرخ تنزیل برای محاسبه ارزش ذاتی سهم استفاده می‌کند. در ادامه به بررسی این دو مفهوم می‌پردازیم: سود سهام سهمی از سود شرکت است که به طور دوره‌ای (معمولا سالانه) به سهامداران پرداخت می‌شود. شرکت‌ها موظف هستند که در مجمع عمومی عادی سالانه در مورد میزان سود نقدی و تاریخ پرداخت آن تصمیم‌گیری کنند. البته همه شرکت‌ها سود نقدی پرداخت نمی‌کنند و میزان سود نقدی از شرکتی به شرکت دیگر و بر اساس عوامل مختلفی مانند سودآوری، نیاز به سرمایه و سیاست‌های شرکت متفاوت است. نرخ بازده مورد نیاز (RRR) حداقل نرخ سودی است که سرمایه‌گذاران انتظار دارند با سرمایه‌گذاری در یک سهم خاص، با توجه به سطح ریسک آن، به دست آورند. این نرخ تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله نرخ بدون ریسک، ریسک سیستماتیک شرکت (بتا) و ریسک خاص سهم (صرف ریسک سهام) است. نرخ تنزیل نرخ تنزیل (Discount Rate) یکی از مفاهیم کلیدی در زمینه مالی و سرمایه‌گذاری است که برای تبدیل ارزش‌ سرمایه در آینده به ارزش فعلی استفاده می‌شود.  برای روشن‌تر شدن این موضوع، به مفهوم ارزش زمانی پول می‌پردازیم. ارزش زمانی پول (Time Value of Money یا TVM) مفهومی است که بیان می‌کند ارزش یک مقدار پول در حال حاضر بیشتر از همان مقدار پول در آینده است. احتمالا با توجه به شرایط تورمی اقتصاد ایران، کاملا با این موضوع آشنا هستید که پول نقد با گذشت زمان بی‌ارزش‌تر می‌شود. علاوه‌بر تورم،دلیل دیگر این است که پول موجود در حال حاضر می‌تواند سرمایه‌گذاری شود و در آینده سود به دست آورد. بنابراین، یک ریال امروز بیشتر از یک ریال فردا ارزش دارد. بنابراین اینکه بتوانیم محاسبه کنیم که سود نقدی یک سهم طی سال‌های آتی چند ریال خواهد بود، برای بررسی ارزش گذاری سهام کافی نیست. زیرا باید ارزش سود‌های نقدی آینده، در زمان حال محاسبه شود. به همین دلیل، مدل تنزیل سود سهام، ارزش فعلی مجموع تمام سودهایی که در آینده پرداخت خواهد شد را محاسبه می‌کند. انواع مدل‌های ارزش گذاری به روش ddm اگر خاطرتان باشد، در زمان معرفی سود سهام، گفته شد که تمام شرکت‌ها رویه یکسانی برای پرداخت سود نقدی ندارند و سیاست‌های پرداخت سود نقدی می‌تواند با توجه به شرایط شرکت، تغییر کند. به همین دلیل، انواع مختلفی از مدل تنزیل سود نقدی سهام وجود دارد تا ارزش گذاری هر سهمی ممکن شود. در ادامه به معرفی انواع مختلف مدل‌های ارزش گذاری به روش DDM می‌پردازیم:  مدل تنزیل سود با رشد صفر این مدل فرض می‌کند که مبلغ سود نقدی سهام در طول زمان ثابت می‌ماند. به این ترتیب، برای محاسبه‌ی ارزش واقعی سهم در حال حاضر، می‌توانیم از فرمول زیر استفاده کنیم.  نرخ بازده مورد انتظار ÷ سود سالانه هر سهم = ارزش واقعی سهم به‌این‌ترتیب که مجموع ارزش فعلی همه‌ی سودهایی که در آینده تقسیم خواهند شد را با استفاده از این مدل محاسبه می‌کنیم و برابر با ارزش واقعی در نظر می‌گیریم.  به‌عنوان مثال، شرکتی را در نظر می‌گیریم که هر سال مبلغ 1000 ریال سود به ازای هر سهم پرداخت ‌می‌کند. اگر نرخ بازده مورد انتظار ما 20 درصد باشد، فرمول محاسبه ارزش واقعی سهام به‌صورت زیر خواهد بود:  5000 ریال= 0.2 ÷ 1000 مدل رشد گوردون این مدل در زمانی کاربردی خواهد بود که انتظار داریم رشد سود نقدی سهام در بلند مدت ثابت باشد. برای مثال، هر سال دقیقا 5 درصد به سود نقدی سهام اضافه شود. در این صورت، ارزش واقعی سهام مد نظر به صورت زیر محاسبه خواهد شد: (نرخ رشد سود نقدی سهام – نرخ بازده مورد انتظار) ÷ سود نقدی سهم در سال آینده = ارزش واقعی  به‌عنوان مثال، شرکتی امسال به ازای هر سهم سود نقدی به مبلغ 1000 ریال به سهامداران پرداخت کرده […]
ادامه
تصویر شاخص بازده حقوق صاحبان سهام

بازده حقوق صاحبان سهام و بررسی عملکرد شرکت‌ها در بورس

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) یک شاخص بسیار مهم اما کمی ناشناخته در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آن می‌توان سودآوری یک شرکت را با شرکت‌های دیگر مقایسه کرد. شاخص ROE، عملکرد یک شرکت را نشان می‌دهد و تحلیلگرها از این شاخص در ارزش گذاری سهام استفاده می‌کنند. شاخص ROE (Return On Equity) یک نسبت مالی است؛ یعنی با استفاده از اطلاعات موجود در صورت‌های مالی شرکت‌ها مانند صورت سود و زیان، ترازنامه و … می‌توانیم نسبت مالی بازده حقوق صاحبان سهام را به راحتی محاسبه کنیم. در این مطلب از کاریزما لرنینگ می‌خواهیم مفهوم بازدهی حقوق صاحبان سهام را موشکافی کنیم. ROE در عین سادگی، یکی از مهمترین شاخص‌ها است. بنابراین اگر می‌خواهید ارزش ذاتی یک سهم را پیدا کنید، قطعاً به این شاخص نیاز خواهید داشت. بازده حقوق صاحبان سهام چیست؟ بازده حقوق صاحبان سهام یک شاخص عملکردی است و نشان می‌دهد مدیریت یک شرکت چقدر توانسته در طول یک سال درآمد خالص برای سهامداران آن شرکت ایجاد کند. این شاخص معیاری برای سنجش سودآوری و کارایی یک شرکت است و به ما می‌گوید سود حاصل از مبالغ سرمایه‌گذاری‌شده در یک شرکت چقدر است. معادل بازده حقوق صاحبان سهام به انگلیسی می‌شود “Return On Equity” که در اینجا “Return” به معنی بازده و “Equity” به معنی حقوق صاحبان سهام است که به آن حقوق مالکانه نیز گفته می‌شود. شما به عنوان سهامدار بخشی از دارایی خود را در یک شرکت سرمایه‌گذاری می‌کنید. این حق طبیعی شماست که بدانید مدیران شرکت در ازای مبالغ سرمایه‌گذاری‌شده چه دستاوردی در طول یک سال داشته‌اند. با نگاهی به نرخ بازده حقوق صاحبان سهام می‌توانید ضرب‌آهنگ و سرعت افزایش یا کاهش ارزش یک شرکت را متوجه شوید. بد نیست یک اصطلاح را با هم مرور کنیم … حقوق صاحبان سهام یا حقوق مالکانه چیست؟ حقوق صاحبان سهام یعنی چه میزان از ارزش یک شرکت به شما، به عنوان یک شخص حقیقی یا حقوقی، تعلق دارد. اگر یک شرکت منحل شود، ابتدا تمام بدهی‌ها از دارایی‌های شرکت کسر می‌شوند. سپس حقوق صاحبان سهام از باقی‌مانده‌ی دارایی‌ها شرکت، بر اساس میزان سهامی که هر سهامدار دارد، به آن‌ها پرداخت می‌شود. بازده حقوق صاحبان سهام چگونه محاسبه می‌شود؟ برای محاسبه بازده حقوق صاحبان سهم، کافیست درآمد یا همان سود خالص یک شرکت را بر مجموع حقوق صاحبان سهام تقسیم کنیم. این اطلاعات را می‌توانید در سایت کدال و در صورت‌های مالی شرکت‌ها به آسانی پیدا کنید. قبل از بیان روش محاسبه بازده حقوق صاحبان سهم، به چند نکته توجه داشته باشید: بازده حقوق صاحبان سهام همیشه به صورت درصدی بیان می‌شود. بنابراین، عددی که از فرمول به‌دست می‌آید را در 100 ضرب می‌کنیم. عددی که به‌دست می‌آید، به تنهایی معنی خاصی ندارد؛ بلکه باید نسبت بازده حقوق صاحبان سهام دو یا چند شرکت را با یکدیگر مقایسه کنیم. برای استخراج اطلاعات از صورت‌های مالی و قرار دادن آن‌ها در فرمول، بهتر است از صورت‌های مالی یکساله شرکت‌ها استفاده کنید. فرمول محاسبه نرخ بازده حقوق صاحبان سهام برای بدست آوردن بازده حقوق صاحبان سهم از فرمول زیر استفاده می‌کنیم: در این فرمول، درآمد خالص شرکت برای یک سال کامل مالی در نظر گرفته می‌شود و قبل از پرداخت سود سهام به سهامداران عادی و بعد از پرداخت سود سهام به سهامداران ممتاز محاسبه می‌شود. همچنین در مجموع حقوق صاحبان سهام، سهام ممتاز لحاظ نمی‌شود. اگر نمی‌دانید سهام ممتاز چیست و با انواع سهام آشنایی ندارید، توصیه می‌کنیم مقاله‌ی زیر را مطالعه کنید: نکته‌ی جالب این فرمول این است که در مخرج، حقوق صاحبان سهام را داریم. همانطور که کمی قبل‌تر گفتیم، حقوق صاحبان سهام یعنی بدهی‌های یک شرکت را از دارایی‌ها کسر کنیم و باقی‌مانده‌ی دارایی‌ها به نسبت بین سهامداران تقسیم خواهد شد. بنابراین، فرمول بالا می‌توانیم به صورت زیر بازنویسی کنیم: به شاخص ROE، بازده دارایی خالص (Return On Net Assets) نیز گفته می‌شود. مثالی از محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام در این مثال می‌خواهیم بازده حقوق صاحبان سهم را برای سهم «وسفارس» محاسبه کنیم. برای این کار به صورت‌های مالی 12 ماهه شرکت سرمايه گذاري استان فارس نیاز داریم. وارد سایت کدال می‌شویم و نماد وسفارس و سپس صورت‌های مالی این شرکت را برای دورۀ یک ساله جستجو می‌کنیم. ابتدا سراغ ترازنامه می‌رویم. همانطور که در ترازنامه (تصاویر زیر) مشاهده می‌کنید، جمع حقوق صاحبان سهام برابر است با ۲۹۶,۰۳۲,۳۵۶ میلیون ریال. سپس صورت سود و زیان را بررسی می‌کنیم. سود (زیان) خالص این شرکت برابر است با ۳۲,۰۵۹,۸۴۷ میلیون ریال. این دو عدد را در فرمول قرار می‌دهیم. عدد ۳۲,۰۵۹,۸۴۷ را بر ۲۹۶,۰۳۲,۳۵۶ تقسیم می‌کنیم. حاصل برابر است با 0.108 که آن را در 100 ضرب می‌کنیم. نرخ بازده حقوق صاحبان سهام برای سهم وسفارس برابر است با 10.8 یا به عبارتی 11 درصد. سه نکته مهم هنگام محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام هنگام بازده حقوق صاحبان سهم، به نکات زیر توجه کنید: اگر شرکتی رشد بالایی داشته باشد، می‌توان انتظار داشت شاخص ROE عدد بالایی را نشان دهد و این موضوع طبیعی است. اگر می‌‌خواهید روند رشد یک شرکت را برسی کنید تا بتوانید آینده‌ی آن شرکت را به‌خوبی پیش‌بینی کنید، می‌توانید ROE آن شرکت را در 5 تا 10 سال گذشته بررسی و نتیجه‌گیری کنید. بازده حقوق صاحبان سهم بر اساس گزارشات سالانه شرکت‌ها بررسی می‌شود. در طی دورۀ یک ساله ممکن است سهام جدید منتشر و عرضه شود. در این صورت در محاسبات باید از میانگین وزنی تعداد سهام در طول سال گذشته استفاده شود. تحلیل بازده حقوق صاحبان سهام با مثالی که زدیم شروع کنیم. 11 درصد چه معنایی دارد؟ این عدد یعنی مدیران این شرکت توانسته‌اند در سال گذشته به ازای سرمایه‌هایی که سهامداران آورده‌اند، 11 درصد سود بسازند. به‌طور کلی هرچه این عدد بیشتر باشد، بهتر است و به این معنی است که مدیران یک شرکت توانسته‌اند بدون نیاز به سرمایه‌ی بالا، سود خوبی بسازند و شرکت رو به پیشرفت است. البته در تعریف بازده حقوق صاحبان سهام اشاره کردیم که محاسبه این شاخص برای یک شرکت ما را به جایی نمی‌رساند و بازده حقوق صاحبان سهام در مقایسه عملکرد شرکت‌ها با یکدیگر خود را نشان می‌دهد. تا اینجا با مفهوم بازده حقوق صاحبان سهام آشنا شدیم و مثال زدیم. بیایید کمی حرفه‌ای به قضیه نگاه […]
ادامه
نسبت p به b

نسبت p/b بالا بهتر است یا پایین؟ + محاسبه نسبت p به b

نسبت P/B یکی از نسبت‌های مالی است که در تحلیل بنیادی برای ارزیابی ارزش یک شرکت استفاده می‌شود. این نسبت p به b بیانگر قیمت پایانی به ارزش دفتری می‌باشد. در این مطلب از کاریزما لرنینگ به بررسی نحوه محاسبه p/b می‌پردازیم. در ادامه با همراه باشید. نسبت p/b در بورس چیست؟ نسبت p به b که مخفف (Price-to-Book Ratio) است از دو واژه price به معنای “قیمت پایانی” و  Book Value به معنای “ارزش دفتری” گرفته شده است. بدین صورت مقیاس P/B بیانگر قیمت بازار و ارزش دفتری هر سهم در ترازنامه است. به عبارت ساده‌تر، این نسبت نشان می‌دهد که بازار چقدر برای هر واحد ارزش دفتری شرکت حاضر به پرداخت هزینه است. سوالی که پیش می‌آید این است که ارزش دفتری چیست؟ ارزش دفتری (Book Value) یکی از معیارهایی است که در انواع صورت های مالی به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده‌ی ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت پس از کسر بدهی‌ها است. فرمول محاسبه ارزش دفتری به شرح زیر است: بدهی‌ها –  دارایی‌ها =ارزش دفتری به عبارت دیگر، ارزش دفتری یک شرکت معادل مجموع دارایی‌های آن منهای مجموع بدهی‌های آن است. این مقدار نشان‌دهنده‌ی حقوق صاحبان سهام در شرکت است و معمولاً در ترازنامه شرکت قابل مشاهده است. برای محاسبه ارزش دفتری هر سهم نیز از فرمول زیر استفاده می‌شود:  تعداد سهام موجود در شرکت / ارزش دفتری کل = ارزش دفتری هر سهم در واقع ارزش دفتری برابر با جمع حقوق صاحبان سهام (حقوق مالکانه) است که در نهایت تقسیم بر تعداد سهام آن شرکت می‌شود تا ارزش دفتری هر سهم محاسبه شود. باید توجه کرد که دارایی‌های نامشهود مانند سرقفلی، ثبت اختراع، نام تجاری و غیره در نظر گرفته نمی‌شود. نحوه محاسبه p/b چگونه است؟ برای محاسبه P/B، باید قیمت بازار هر سهم را بر ارزش دفتری هر سهم تقسیم کرد. به همین علت برای محاسبه ارزش دفتری باید از فرمول بالا استفاده و برای محاسبه قیمت پایانی می‌توان از تابلوی معاملات آن در سایت TSETMC‌ استفاده کرد. ارزش دفتری هر سهم / قیمت پایانی سهم = نسبت P/B  اگر بخواهیم با مثالی توضیح دهیم، به فرض اگر قیمت بازار هر سهم 1000 تومان و ارزش دفتری هر سهم 500 تومان باشد، مقیاس P/B برابر با 2 خواهد بود. این به این معنی است که بازار حاضر است دو برابر ارزش دفتری شرکت برای هر سهم پرداخت کند. نسبت p/b بالا بهتر است یا پایین؟ برای پاسخ به این سوال که نسبت P/B بالا بهتر است یا پایین؟ باید بگوییم که پاسخ این سوال به شرایط متعددی بستگی دارد. در بعضی مواقع شرکت‌هایی با نسبت P/B پایین، سودآوری بهتری نسبت به شرکت‌های با مقیاس P/B بالا دارند. 1. نسبت P/B بالا  نسبت P/B بالا نمایانگر این است که بازار به آینده شرکت اعتماد دارد و انتظار رشد بالایی دارد. به عبارتی دیگر قیمت بازار یک سهم نسبت به ارزش دفتری آن بیشتر است. این وضعیت می‌تواند دارای ویژگی‌های زیر باشد: این نسبت بالا می‌تواند بیانگر انتظارات بالا از سودآوری آینده شرکت باشد. بیانگر مدیریت کارآمد و استراتژی‌های موفقیت‌آمیز شرکت است که ارزش بازار را افزایش داده‌اند. نسبت P/B بالا ممکن است نشان‌دهنده اعتماد بالای سرمایه‌گذاران به توانایی شرکت در تولید سود بیشتر در آینده باشد. در صورتی که نسبت P/B بالا باشد، شرکت می‌تواند بیشترین سود را به سهامداران خود توزیع کند. در صورت بروز تغییرات ناگهانی و منفی در بازار یا عملکرد شرکت، ارزش سهام ممکن است به سرعت کاهش یابد. نسبت P/B بالا ممکن است ناشی از عوامل خارجی مانند شرایط کلی بازار یا روندهای صنعتی باشد و نه عملکرد واقعی شرکت. 2. نسبت p/b پایین نسبت p به b پایین نشان‌دهنده این است که شرکت در شرایط فعلی ارزش کمتری نسبت به ارزش دفتری خود دارد و می‌تواند فرصتی برای خرید باشد اما باید دقت کرد که نسبت p/b منفی نیز ممکن است نشان‌دهنده مشکلات مالی شرکت باشد. در ادامه به بررسی ویژگی نسبت p به b پایین را بررسی می‌کنیم: نشان‌دهنده‌ی این است که بدهی‌های شرکت بیشتر از دارایی‌های آن است یعنی ارزش دفتری شرکت منفی است. بیانگر مشکلات جدی مالی و بحران‌های احتمالی در شرکت است. ریسک سرمایه‌گذاری در چنین شرکتی بسیار بالاست. ارزش دفتری منفی ممکن است نشان‌دهنده احتمال بالای ورشکستگی شرکت باشد. نسبت P/B منفی می‌تواند تأثیر منفی بر قیمت سهام شرکت داشته باشد، زیرا سرمایه‌گذاران معمولاً از خرید سهام شرکت‌هایی با مشکلات مالی جدی اجتناب می‌کنند. چه نسبتی از P/B برای خرید سهام مناسب است؟ یکی از سوالات مهم برای سرمایه‌گذاران این است که چه نسبتی از P/B برای خرید سهام مناسب است؟ پاسخ به این سوال بستگی به عوامل متعددی دارد و نمی‌توان یک پاسخ قطعی برای همه شرایط ارائه داد. با این حال، می‌توان به چند نکته کلی اشاره کرد که به تصمیم‌گیری کمک می‌کند: نسبت p به b کمتر از 1: نشان‌دهنده این است که سهام شرکت زیر قیمت ارزش دفتری‌ آن معامله می‌شود. می‌تواند به این معنا باشد که این نسبت یک فرصت خوب برای خرید سهام شرکت است به ویژه اگر شرکت دارای دارایی‌های با کیفیت و بدون بدهی‌های سنگین باشد. نکته اساسی و مهم این است که نسبت P/B پایین نیز ممکن است به دلیل مشکلات جدی مالی شرکت باشد، بنابراین بررسی دقیق ترازنامه و عملکرد شرکت ضروری است. نسبت P/B بین 1 تا 2: این محدوده بیانگر شرکت‌های پایدار و سالمی است که به ارزش دفتری خود نزدیکند و می‌توانند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشند. سرمایه‌گذاران باید به عواملی مانند عملکرد، درآمد، سودآوری و چشم‌انداز شرکت توجه کنند. نسبت P به B بیشتر از 2: نسبت P/B بالاتر از 2 ممکن است نشان‌دهنده این باشد که بازار به دلیل عملکرد شرکت، نوآوری‌های جدید، انتظار رشد بالایی از شرکت دارد اما باید توجه داشت که نسبت P/B بالا نیز می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که سهام شرکت گران است و ممکن است ریسک کاهش قیمت وجود داشته باشد. به عوامل بالا در شرایط تورمی نمی‌توان اکتفا کرد زیرا در زمان‌هایی که اقتصاد یک کشور تورمی است، قیمت بازار به سرعت افزایش پیدا می‌کند در حالی که ارزش دفتری ثابت می‌ماند چون ارزش دارایی‌ها به روز نمی‌شود. با این حساب صورت کسر به سرعت بزرگتر می‌شود اما مخرج کسر ثابت می‌ماند. سخن پایانی نسبت P/B یکی از ابزارهای مالی […]
ادامه
انواع صورت های مالی

صورت های مالی چیست و انواع آنها کدامند؟

صورت های مالی عملکردی از وضعیت مالی هر کسب‌و کار و یا شرکت را در بازه زمانی مشخصی نشان میدهند. صورت های مالی اطلاعات خوبی را جهت سرمایه گذاری و ارزیابی چشم انداز شرکت و...
ادامه

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی یکی از مهم‌ترین روش‌های تحلیل شرکت‌های مختلف هست. با یادگیری تحلیل بنیادی می‌تونی ارزش شرکتی که قصد خرید اون رو داری رو بفهمی و پتانسیل‌های پنهان اون شرکت رو بشناسی.

مسیر یادگیری

یکی از دغدغه‌های افرادی که قصد یادگیری تحلیل بنیادی رو دارن، نداشتن مسیر یادگیری هست. تو اول باید بعضی از مفاهیم حسابداری آشنا باشی و بعدش به سمت یادگیری صورت‌های مالی و تحلیل اونا بری. بعد از یادگیری صورت‌های مالی وارد دنیای تحلیل بنیادی و ارزش‌گذاری می‌شی.

مزایا

برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت با بازدهی بالا، ارتقا درک کامل سرمایه‌گذاران از فرایند تجارت، کمک‌کردن به شرکت‌های با سود پایدار مناسب هست.

خطا!

متن جستجو باید حداقل 3 حرف باشد.