صندوق طلای کهربا، ارزشمند تر از طلا!

تحلیل تکنیکال چیست و چگونه باید از آن استفاده کنیم؟

تحلیل تکنیکال چیست و چگونه باید از آن استفاده کنیم؟

تحلیل تکنیکال چیست
تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال اولین چیزی است که در آموزش بازارهای مالی با آن روبه‌رو می‌شویم؛ هرچند تحلیل تکنیکال به تنهایی نمی‌تواند ما را به هدف برساند، اما بدون آموزش تحلیل تکنیکال قطعاً راه به جایی نخواهیم برد! در این مطلب از کاریزما لرنینگ می‌خواهیم تحلیل تکنیکال را تعریف کنیم و ببینیم چگونه و کجا می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی است که معامله کردن در بازارهای مالی را از دید آمار بررسی می‌کند و در این بررسی از تغییرات قیمت و حجم معاملات استفاده می‌کند. از تحلیل تکنیکال برای شناسایی فرصت‌های خوب معاملاتی استفاده می‌کنیم.

اگر بخواهیم تحلیل تکنیکال را به زبان ساده تعریف کنیم، باید بگوییم: تحلیل تکنیکال از داده‌های گذشته‌ی بازار (شامل قیمت و حجم) استفاده می‌کند. تحلیلگران تکنیکال که به تکنیکالیست‌ها معروف هستند، سعی می‌کنند با آنالیز رفتار قیمت در گذشته‌ی بازار، به الگوهای قیمتی مشخصی دست یابند.

باور تکنیکالیست‌ها این است که بازار تکرارشونده است و الگوهای قیمتی در بازار تکرار می‌شوند. بنابراین اگر این الگوها و به‌طور کلی رفتار قیمت را خوب آنالیز کنیم، می‌توانیم آینده‌ی بازار را با دقت قابل قبولی پیش‌بینی کنیم.

برخلاف تحلیل فاندامنتال (بنیادی) که سعی می‌کند ارزش یک دارایی مانند سهام یک شرکت را بر اساس اطلاعات مالی اَعم از میزان درآمد و فروش [شرکت] ارزیابی می‌کند، تحلیل تکنیکال بیشتر روی قیمت و حجم متمرکز است.

  • تحلیل تکنیکال به ما کمک می‌کند سرمایه‌گذاری‌های بالقوه و فرصت‌های معاملاتی را با استفاده از رفتار قیمت و الگوهای قیمتی شناسایی و ارزیابی کنیم.
  • تحلیلگران تکنیکال باور دارند می‌توان از تغییرات قیمت یک دارایی در گذشته، برای پیش‌بینی حرکت قیمت در آینده استفاده کرد.
  • گاهی تحلیل تکنیکال در تضاد با تحلیل بنیادی است؛ زیرا تحلیل بنیادی روی اطلاعات مالی و گزارش‌ها و اخبار کار می‌کند و کاری با تاریخچۀ قیمت ندارد.
  • تحلیل تکنیکال توسط چارلز داو (Charles Dow) پایه‌ریزی شد.

تعریفی از تـحـلـیـل تـکـنـیـکـال

تاریخچۀ تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال به قرن 17 میلادی بازمی‌گردد، زمانی که تاجران ژاپنی از نمودارهای قیمتی برای پیش‌بینی روندهای بازار برنج استفاده می‌کردند. یکی از معروف‌ترین این افراد، مونهیسا هما بود که نمودارهای کندل‌استیک را توسعه داد. این نمودارها همچنان یکی از ابزارهای محبوب تحلیل تکنیکال در جهان امروز هستند.

در قرن 19، چارلز داو، روزنامه‌نگار و بنیان‌گذار وال‌استریت ژورنال، مبانی تحلیل تکنیکال مدرن را معرفی کرد. نظریه او، که به نام نظریه داو شناخته می‌شود، بر این اصل استوار بود که قیمت‌ها در بازارها در روندهایی حرکت می‌کنند و تمامی اطلاعات موجود در قیمت‌ها منعکس می‌شود. این نظریه پایه و اساس بسیاری از مفاهیم تحلیل تکنیکال امروزی است.

با گذر زمان و در قرن 20، تحلیل تکنیکال با توسعه شاخص‌ها و ابزارهای جدیدی مانند میانگین متحرک (Moving Averages)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و باندهای بولینگر (Bollinger Bands) رشد کرد. تحلیل‌گران تکنیکال مدرن، از ترکیب نمودارها و شاخص‌های مختلف برای پیش‌بینی حرکت آینده بازارها استفاده می‌کنند.

با تلاش‌های فراوان محققانی مانند ویلیام همیلتون، جان مگی، رابرت رئا و … در سال‌های گذشته، امروزه صدها الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال داریم که می‌توانیم از آن‌ها در معاملات خود استفاده کنیم. اما برگردیم به اصل ماجرا، یعنی آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال و اینکه چگونه باید از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.

تحلیل تکنیکال چگونه عمل می‌کند؟

تحلیل تکنیکال این موضوع را بررسی می‌کند که عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت و حجم معاملات تاثیر می‌گذارد. در این مدل تحلیل، تغییرات قیمت در گذشته مهمترین شاخص برای پیش‌بینی آینده‌ی بازار به‌حساب می‌آید؛ البته زمانی که در کنار آن قواعد سرمایه‌گذاری را به درستی به کار ببریم!

معامله‌گران در تحلیل تکنیکال برای پیدا کردن نقطه ورود مناسب (در معاملات کوتاه‌مدت)، اغلب از ابزارهای ترسیمی روی نمودار کمک می‌گیرند. با استفاده از ابزارهایی مانند خطوط و کانال‌های روند، اندیکاتورها و …. می‌توانیم تا حد زیادی شرایط فعلی یک سهم را نسبت به کل بازار ارزیابی کنیم و دقیق بگوییم آن سهم در آینده‌ی نزدیک پتانسیل رشد زیادی دارد یا خیر.

چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم؟

تحلیلگرهای حرفه‌ای، تکنیکال را با تحلیل‌های دیگر ترکیب و از آن استفاده می‌کنند. نکته‌ی حائز اهمیت همینجاست؛ تازه‌واردها (Retail Traders) فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند، در حالی که یک تحلیلگر یا معامله‌گر خبره هرگز خودش را به تکنیکال یا فاندامنتال محدود نمی‌کند!

بنابراین، اولین نکته این است که هرگز خودمان را به تحلیل تکنیکال، علی‌رغم اهمیت زیادی که دارد، محدود نکنیم! از تحلیل تکنیکال می‌توان روی هر سهمی که تاریخچه قیمتی (Historical Data) دارد، استفاده کرد. منظور از «سهم» در اینجا، هر نوع دارایی است و تحلیل تکنیکال صرفاً تحلیل تکنیکال سهام نیست!

بنابراین تحلیل تکنیکال در همه‌ی بازارهای مالی شامل سهام، بازار آتی و کالا، اوراق بهادار درآمد ثابت، ارزها و ارزهای دیجیتال کاربرد دارد. نکته‌ی جالب این است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای فارکس و به‌تازگی کریپتو بیشتر استفاده می‌شود، زیرا معامله‌گرها در این بازارها بیشتر دنبال معاملات کوتاه‌مدت هستند.

پیش بینی قیمت در آینده با کمک تجزیه و تـحـلـیـل تـکـنـیـکـالبعضی‌ها باور دارند تحلیل تکنیکال صرفاً عرضه و تقاضا است که بازار آن را در قالب قیمت منعکس می‌کند. هرچند این دیدگاه درست است و تحلیل تکنیکال بیشتر با تغییرات قیمت سروکار دارد، اما بسیاری از تحلیلگرها، موارد دیگر مانند حجم معاملات یا سود باز (Open Interest) را نیز جزو تحلیل تکنیکال می‌دانند.

اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

اشاره کردیم که در سال‌های گذشته، صدها الگو و سیگنال در تحلیل تکنیکال توسعه داده شده‌اند تا به‌نوعی نقش ابزارهای تسهیل‌گر در تحلیل تکنیکال را ایفا کنند. در کنار این‌ها، سیستم‌هایی نیز به‌وجود آمدند که به تحلیلگرها و معامله‌گرها گمک می‌کنند حرکات قیمت را پیش‌بینی و بر اساس پیش‌بینی خود معامله کنند. به این ابزارهای کمکی در اصطلاح اندیکاتور می‌گویند.

بعضی از اندیکاتورها روی شناسایی روند فعلی بازار و سطوح حمایت و مقاومت قیمت متمرکز هستند. بعضی دیگر قدرت روند و احتمال ادامه یافتن آن را بررسی می‌کنند.‌ خطوط روند، کانال‌ها، میانگین‌های متحرک و مومنتوم‌ها از معروف‌ترین اندیکاتورها و الگوهای نموداری به‌حساب می‌آیند. به‌طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به دنبال این نوع اندیکاتورها هستند:

  • روندهای قیمت
  • الگوهای نموداری
  • اندیکاتورهای حجم و مومنتوم
  • اُسیلاتورها
  • مووینگ اوریج‌ها
  • سطوح حمایت و مقاومت

اصول تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال تلاش می‌کند تا با جستجوی الگوها و روندهای قیمت، احساسات پنهان‌شدۀ بازار در پشت روندهای قیمت را رمزگشایی کند. چارلز داو مجموعه‌ای از سرمقاله‌ها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. او دو فرض اساسی داشت که همچنان چارچوب معاملات بر اساس تحلیل تکنیکال را تشکیل می‌دهند.

  • عوامل مختلف در بازارهای مالی بر قیمت اوراق بهادار تاثیرگذار هستند. این عوامل، ارزش به‌حساب می‌آیند و بازارها با وجود این ارزش‌ها کارآمد هستند.
  • تغییرات تصادفی قیمت در بازار خود بخشی از الگوها و روندهای قابل شناسایی هستند که در طول زمان تکرار می‌شوند.

زحمات چارلز داو امروز در قالب تحلیل تکنیکال در اختیار ما قرار گرفته است. تحلیلگرهای حرفه‌ای سه فرضیه‌ی زیر را قبول دارند:

  1. بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند.

پیروان این سبک تحلیلی عقیده دارند قیمت هرآنچه هست، شامل اطلاعات بنیادی شرکت‌ها، روانشناسی بازار، اخبار و … را منعکس می‌کند و اثرات این موارد در نهایت در قیمت دیده می‌شود.

نظریه‌ای تحت عنوان «بازار کارا» (نطریه EMH) داریم که نتیجه‌گیری مشابهی در مورد قیمت دارد. تنهای چیزی که باقی می‌ماند، تحلیل حرکات قیمت است که تکنیکالیست‌ها آن را محصول عرضه و تقاضا می‌دانند.

  1. قیمت در روند مشخصی حرکت می‌کند.

در تصادفی‌ترین حالت ممکن، قیمت همواره روند را نشان می‌دهد. این موضوع قانون دوم در تحلیل تکنیکال است. قیمت به‌جای حرکت نامنظم، تمایل دارد حالت پیشین خود را حفظ کند و ادامه دهد. بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال بر این اساس شکل گرفته‌اند.

  1. تاریخ تکرار می‌شود.

ماهیت تکرارشونده قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت می‌دهند؛ که گفته می‌شود بسیار قابل پیش‌بینی و مبتنی بر احساساتی مانند ترس و هیجان است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نموداری برای تحلیل این احساسات و همینطور تغییرات بعدی قیمت جهت درک روندها استفاده می‌کند.

بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از صد سال است که استفاده می‌شوند، اما کماکان اعتقاد بر این است که هنوز هم معتبر هستند، زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان می‌دهند که اغلب خود را تکرار می‌کنند.

سه اصل مهم در تجزیه و تحلیل فنی

تکنیکال در برابر فاندامنتال

در 99 درصد مواقع، تکنیکال همراه با فاندامنتال می‌آید. بیاییم این دو سبک تحلیلی را کمی بررسی کنیم. این دو سبک تحلیلی دقیقاً روبه‌روی هم قرار می‌گیرند.‌ هر دو روش برای تحقیق و پیش‌بینی روندهای آتی قیمت سهام استفاده می‌شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه‌گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، ارز ذاتی یک سهام را ارزیابی می‌کند. تحلیلگران بنیادی همه‌چیز را از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه می‌کنند. درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها همگی ویژگی‌های مهم در تحلیل بنیادی هستند که به تحلیلگران کمک می‌کنند تا ارزش منصفانه یک کسب‌وکار را تعیین کنند.

تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال، قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستند. فرض اصلی این است که تمام عوامل بنیادی شناخته‌شده در قیمت لحاظ شده‌اند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آن‌ها نیست! تکنیکالیست‌ها سعی نمی‌کنند ارزش ذاتی اوراق بهادار را ارزیابی کنند، بلکه از نمودارها برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می کنند که نشان می‌دهند قیمت سهام در آینده چگونه حرکت خواهد کرد.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال

تحلیل تکنیکال چه محدودیت‌هایی دارد؟

قطعاً تحلیل تکنیکال و آموزش تحلیل تکنیکال پایه و اساس بازارهای مالی است. اما از آنجایی که می‌خواهیم با مفهوم آشنا شویم و بی‌طرف به موضوع نگاه کنیم، باید محدودیت‌های تحلیل تکنیکال را نیز بشناسیم.‌

  1. بعضی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی اعتقاد دارند نظریه بازار کارا ثابت می‌کند داده‌های تاریخی قیمت و حجم، هیچ اطلاعات کاربردی به ما نمی‌دهند. با این حساب، تحلیل بنیادی نیز هیچ اطلاعات به‌دردبخوری ارائه نمی‌دهد!
  2. انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که بازار لزوماً قرار نیست خود را تکرار کند و الگوهای قیمتی و مطالعه‌ی آن‌ها کاملاً زیر سوال می‌رود! منتقدان می‌گویند بهتر است قیمت را به شکل پیاده‌روی تصادفی مدل‌سازی کنیم.‌
  3. سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این تحلیل فقط در برخی موارد کار می‌کند، اما صرفاً به این دلیل که یک پیشگویی خودکام‌بخش است! برای مثال، بسیاری از معامله‌گران حد ضررشان را زیر مووینگ اوریج 200 روزه قرار می‌دهند.

اگر تعداد زیادی از معامله‌گران این کار را انجام دهند و سهام به این قیمت برسد، آنگاه تعداد زیادی سفارش فروش خواهیم داشت که در نتیجه قیمت سهام کاهش می‌یابد و حرکت مورد انتظار معامله‌گران تایید می‌شود. سایر معامله‌گران شاهد کاهش قیمت خواهند بود و در نتیجه وارد معامله‌ی فروش می‌شوند و روند نزولی را تقویت می‌کنند. این فشار فروش کوتاه‌مدت همان پیشگویی خودکام‌بخش است، اما تأثیر چندانی بر قیمت دارایی در هفته‌ها یا ماه‌های بعد نخواهد داشت.

پیشگویی خودکام‌بخش یعنی عده‌ی زیادی به چیزی اعتقاد دارند و تلاش می‌کنند آن موضوع محقق شود. پس از تحقق، بیشتر از قبل به باور خود ایمان می‌آورند، حال آنکه نتیجه‌ی حاصل‌شده چیزی جز تلاش افراد نبوده است!

انواع سبک‌های معاملاتی در Technical Analysis

انواع تحلیل تکنیکال

وقتی صحبت از انواع تحلیل تکنیکال می‌شود، نمی‌توانیم دسته‌بندی مشخصی ارائه دهیم، زیرا تحلیل تکنیکال را می‌توان از جنبه‌های مختلف بررسی و دسته‌بندی کرد. ما در این بخش قصد داریم یک دسته‌بندی نسبتاً رایج و کمی توضیحات ارائه دهیم تا صرفاً با سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید. سبک‌ها یا انواع مختلف تحلیل تکنیکال عبارت‌اند از:

  • تحلیل اندیکاتوری (Indicators)
  • پرایس اکشن کلاسیک (Classic Price Action)
  • پرایس اکشن مدرن (Modern Price Action)
  • عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
  • امواج الیوت (Elliot Waves)
  • تحلیل هارمونیک (Harmonic Analysis)
  • تحلیل زمانی (Time Analysis)

1. تحلیل اندیکاتوری چیست؟

تحلیل اندیکاتوری یکی از روش‌های رایج در تحلیل تکنیکال است که به کمک اندیکاتورها، نقاط ورود و خروج از معاملات را مشخص می‌کند. این اندیکاتورها می‌توانند به‌عنوان فیلترهایی موثر عمل کنند تا از ورود به معاملات زیان‌آور جلوگیری کنند و همچنین در تشخیص نقاط برگشتی قیمت نیز به ما کمک کنند.

انواع مختلفی از اندیکاتورها وجود دارد، اما همه آن‌ها برای تحلیل مفید نیستند. برخی از اندیکاتورهای معروف عبارت‌اند از:

  • میانگین متحرک (Moving Average)
  • مکدی (MACD)
  • شاخص قدرت نسبی (RSI)
  • ایچیموکو (Ichimoku)
  • باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

پیش‌بینی قیمت و روند بازار با کمک اندیکاتورهابرای اینکه بتوانیم انواع تحلیل تکنیکال را کامل توضیح دهیم، نیاز به یک مقاله‌ی جداگانه داریم. با یک جستجوی ساده، شاید ده‌ها سبک و عنوان دیگر را بیابید که همه مدعی‌اند نوعی از تحلیل تکنیکال هستند! این موضوع را آرشیو می‌کنیم تا در مقالات آینده‌ی کاریزما لرنینگ در این مورد مطالب تخصصی بیشتری بنویسیم و مطالعه کنیم.

2. پرایس اکشن کلاسیک چیست؟

پرایس اکشن کلاسیک یکی از روش‌های تحلیلی محبوب در بازارهای مالی است که به معامله‌گران این امکان را می‌دهد تا رفتار قیمت را در لحظه تجزیه و تحلیل کنند. با استفاده از الگوهای تاریخی، معامله‌گران می‌توانند تصمیماتی درباره آینده قیمت بگیرند. این روش تحلیلی کمک می‌کند تا معامله‌گران با دقت بیشتری به شرایط بازار پاسخ دهند و بهترین فرصت‌های معاملاتی را برای خود فرآهم کنند.

یکی از ویژگی‌های کلیدی پرایس اکشن کلاسیک این است که معامله‌گر بدون وابستگی به هیچ اندیکاتوری، تنها با توجه به الگوهای قیمتی که در حال شکل‌گیری در نمودار هستند، به تحلیل و پیش‌بینی قیمت می‌پردازد. این رویکرد به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا با حداقل خطا، بهترین موقعیت‌های معاملاتی را شناسایی کنند و معاملات خود را با اطمینان بیشتری انجام دهند.

استفاده از الگوهای متنوعی که در گذشته ایجاد شده‌اند، از دیگر ویژگی‌های این روش است. الگوهای هندسی مختلفی که از قیمت در گذشته تشکیل شده‌اند، به‌عنوان الگوهای متداول برای معاملات مورد استفاده قرار می‌گیرند. این الگوها و ابزارها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط ورود و خروج از معاملات را شناسایی کنند و عملکرد معاملاتی خود را بهبود بخشند.

با وجود روش‌های جدید تحلیل قیمت و تکنیک‌های مختلف ترید، پرایس اکشن کلاسیک هنوز به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین و موثرترین روش‌های تحلیلی در بازارهای مالی شناخته می‌شود. تسلط بر این روش نیازمند آشنایی با الگوها و ابزارهای مختلفی است که در طول زمان شکل گرفته‌اند و همچنین نیازمند تجربه و تمرین در تشخیص الگوها و اجرای معاملات!

مهم‌ترین الگوهایی که در پرایس اکشن مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارت‌اند از:

  • الگوهای هندسی
  • فیبوناچی
  • کندل‌استیک
  • چنگال اندروز
  • واگرایی‌ها

شاید در اینترنت و منابع مختلف با اصطلاح «تحلیل تکنیکال پرایس اکشن» برخورد کنید که البته جای نگرانی نیست و منظور همان سبک پرایس اکشن است.

3. پرایس اکشن مدرن چیست؟

پرایس اکشن مدرن به‌عنوان یک تکنیک پیشرفته و به‌روزتر از پرایس اکشن کلاسیک، تمامی مزایای این روش را دارد و به معامله‌گران امکان می‌دهد تا با قدرت بیشتری به معاملات بپردازند. در این رویکرد، معامله‌گران سعی می‌کنند رفتار بازیگران اصلی بازار را شبیه‌سازی کرده و بر اساس آن، تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ کنند.

در بازارهای مالی نوسانات قیمت تحت تأثیر رفتار بازیگران بزرگ بازار (مانند نهنگ‌ها در بازار کریپتو) شکل می‌گیرد. با بهره‌گیری از پرایس اکشن مدرن، معامله‌گران تلاش می‌کنند تا به دقت به رفتار این بازیگران در بازار توجه کنند و معاملات خود را بر اساس آن تنظیم نمایند.

پرایس اکشن مدرن به‌عنوان یکی از روش‌های تحلیلی قوی و حرفه‌ای، می‌تواند منجر به معاملات موفقیت‌آمیز برای معامله‌گران شود. با استفاده از این روش، معامله‌گران قادر هستند در تمامی بازارهای مالی به نقاط قوت خود دست یابند و بهبود موقعیت خود را در این بازارها تجربه کنند.

4. عرضه و تقاضا چیست؟

این سبک یک روش تحلیلی است که در بازارهای مالی بر اساس تعامل میان عرضه و تقاضا عمل می‌کند. در این رویکرد، قیمت هر کالا یا ارز به‌واسطه تعادل بین عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. زمانی که عرضه از تقاضا بیشتر باشد، قیمت به‌طور طبیعی کاهش می‌یابد، و بالعکس، هنگامی که تقاضا بیشتر از عرضه است، قیمت افزایش می‌یابد.

این روش به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که نقاط ورود و خروج مناسب را با توجه به تغییرات در عرضه و تقاضا شناسایی کنند. با تحلیل دقیق رفتار خریداران و فروشندگان در بازار، معامله‌گران می‌توانند درک بهتری از شرایط موجود پیدا کرده و در نتیجه، تصمیمات معاملاتی بهتری اتخاذ کنند.

هدف اصلی معامله‌گران در این روش، شناسایی نقاط ورود و خروج بهینه است تا از طریق تحلیل عرضه و تقاضا، سودآوری معاملات خود را افزایش دهند. به این ترتیب، با استفاده از این تکنیک، معامله‌گران می‌توانند به شکل موثرتری در بازار فعالیت کنند و عملکرد خود را بهبود بخشند.

5. امواج الیوت چیست؟

امواج الیوت یک نظریه تحلیلی در تحلیل تکنیکال است که به کمک آن می‌توان روندهای قیمت در بازارهای مالی را شناسایی و پیش‌بینی کرد. این نظریه توسط رالف نلسون الیوت در دهه 1930 معرفی شد و بر این اصل استوار است که بازارها به‌طور طبیعی در الگوهای خاصی حرکت می‌کنند. بر اساس این نظریه، قیمت‌ها به صورت امواجی حرکت می‌کنند که می‌توان آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد: امواج حرکتی و امواج اصلاحی.

امواج الیوت

۱. امواج حرکتی

این امواج به سمت روند اصلی حرکت می‌کنند و به‌طور کلی شامل پنج موج هستند:

  • موج ۱: آغاز روند جدید.
  • موج ۲: اصلاحی که بخشی از موج ۱ را پوشش می‌دهد.
  • موج ۳: معمولاً بزرگ‌ترین و قوی‌ترین موج در روند.
  • موج ۴: یک اصلاح دیگر که به آرامی قیمت را پایین می‌آورد.
  • موج ۵: پایان روند و حرکت به سمت قیمت‌های بالاتر.

۲. امواج اصلاحی

این امواج بر خلاف روند اصلی حرکت می‌کنند و به‌طور معمول شامل سه موج هستند:

  • موج A: آغاز اصلاح.
  • موج B: حرکتی که به سمت بالا صورت می‌گیرد.
  • موج C: ادامه اصلاح و نزول قیمت.

اصول کلیدی امواج الیوت

  • تکرارپذیری: الگوهای امواج الیوت می‌توانند در مقیاس‌های مختلف (روزانه، هفتگی، ماهانه) تکرار شوند.
  • نسبت‌ها: امواج معمولاً دارای نسبت‌های خاصی هستند که می‌توانند به پیش‌بینی حرکات قیمت کمک کنند. به‌عنوان مثال، موج ۲ معمولاً بین ۶۱.۸ درصد تا ۷۸.۶ درصد از موج ۱ را اصلاح می‌کند.
  • شناسایی روند: معامله‌گران می‌توانند با شناسایی این امواج، نقاط ورود و خروج بهتری را برای معاملات خود تعیین کنند.

به‌طور کلی، استفاده از امواج الیوت به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که تحلیل‌های دقیق‌تری از روندها و اصلاحات در بازار داشته باشند و بر اساس این تحلیل‌ها تصمیمات معاملاتی بهتری اتخاذ کنند.

6. تحلیل هارمونیک چیست؟

معامله‌گران برای تحلیل بازارهای مالی از روش‌های گوناگونی استفاده می‌کنند که یکی از این روش‌ها، معامله‌گری هارمونیک است. این تکنیک تحلیلی بر اساس شناسایی الگوهای خاص در نمودار قیمت عمل می‌کند. الگوهای هارمونیک الگوهای معینی هستند که در نمودارهای قیمتی قابل شناسایی بوده و معامله‌گران می‌توانند بر اساس آن‌ها تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ کنند.

استفاده از الگوهای هارمونیک به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که الگوهای تکراری موجود در بازار را شناسایی کرده و به این ترتیب، به شکل مؤثرتری به انجام معاملات بپردازند. این الگوها معمولاً در نمودارهای قیمت با فرم‌های خاصی نظیر AB=CD، Gartley، Butterfly و Bat قابل مشاهده‌اند.

اگرچه الگوهای هارمونیک معمولاً به راحتی در نمودارهای قیمت نمایان نمی‌شوند و ممکن است نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق‌تری داشته باشند، اما با کسب تجربه و تمرین، معامله‌گران می‌توانند به‌طور مؤثر از این الگوها بهره‌برداری کرده و نتایج مثبتی کسب کنند.

7. منظور از تحلیل زمانی چیست؟

تحلیل زمانی روش‌ دیگری است که به‌طور فزاینده‌ای در بسیاری از بازارهای مالی کاربرد دارد و برای افرادی که به دنبال یادگیری و استفاده از تکنیک‌های تحلیلی هستند، جذابیت بالایی دارد. در این روش، با بهره‌گیری از ابزارهای مختلف، می‌توان نوسانات و تغییرات قیمت را بر اساس زمان مورد بررسی و تحلیل قرار داد. به‌عنوان مثال، در یک تایم‌فریم روزانه ممکن است مشاهده کنید که هر ۱۴ کندل یک الگو یا وقفه خاص در بازار تکرار می‌شود.

یکی از مزایای کلیدی استفاده از الگوهای زمانی، قدرت حمایت‌ها و مقاومت‌های مشخصی است که در بازار شناسایی می‌شوند و معامله‌گران می‌توانند با استفاده از این اطلاعات به‌صورت مؤثری معاملات خود را انجام دهند. این الگوها معمولاً در تمامی تایم‌فریم‌ها قابل شناسایی هستند و به معامله‌گران این امکان را می‌دهند که در هر مدت زمانی اقدام به معامله کنند.

ترکیب استفاده از الگوهای زمانی با سایر روش‌های تکنیکال مانند پرایس اکشن کلاسیک می‌تواند به معامله‌گران قدرت بیشتری ببخشد و شرایط مناسبی برای معاملات موفق فرآهم کند. همچنین، این روش تحلیلی نسبتاً پیچیده نیست و با یادگیری و تمرین، معامله‌گران می‌توانند به‌طور موثر الگوهای زمانی را درک کرده و از آن‌ها در معاملات خود بهره‌برداری کنند.

آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال

برای یادگیری تحلیل تکنیکال از صفر تا صد کافیست یک جستجوی ساده انجام دهید تا با صدها مطلب شامل دوره ویدیویی، کتاب، فایل PDF، پادکست و … مواجه شوید که همگی این موضوع را آموزش داده‌‌اند.

معمولاً افراد بعد از یادگیری مفاهیم اولیه، سراغ تحلیل تکنیکال پیشرفته می‌روند و بعد آنچه یاد گرفته‌اند را با مباحث پیشرفته‌تر ترکیب می‌کنند. آموزش قدم به قدم تحلیل تکنیکال قطعاً خارج از حوصله‌ی این مقاله است. اما قصد داریم مسیر یادگیری را از صفر تا صد برای شما شرح دهیم تا در این مورد دچار سردرگمی نشوید!

مسیر آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال

مسیر یادگیری تحلیل تکنیکال

  1. یادگیری مفاهیم پایه مانند انواع کندل‌ها، حد سود و ضرر، لات و …
  2. یادگیری اصول تحلیل تکنیکال
  3. کار با ابزارها و اندیکاتورها
  4. تسلط بر الگوهای قیمتی
  5. تمرین آموخته‌‌ها در حساب تستی (دمو)
  6. یادگیری تحلیل تکنیکال پیشرفته
  7. تسلط بر یک سبک معاملاتی مانند پرایس اکشن
  8. توسعه یک استراتژی معاملاتی
  9. بهبود معاملات و کسب تجربه
  10. یادگیری مداوم

نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که تحلیل تکنیکال، همانطور که اشاره هم شد، در تمام بازارهای مالی کاربرد دارد و مختص بازار خاصی نیست! بنابراین، تحلیل تکنیکال شاخص کل یعنی چارت شاخص کل را باز و با استفاده از تحلیل تکنیکال آن را تحلیل می‌کنیم.

بنابراین تحلیل تکنیکال بورس ایران، تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه، تحلیل تکنیکال شاخص بورس و موارد مشابه، شما را به یک مفهوم می‌رسانند.

بهترین روش تحلیل تکنیکال کدام است؟

انتخاب بهترین روش تحلیل تکنیکال به عوامل متعددی بستگی دارد که هر یک از آن‌ها می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر عملکرد شما به عنوان یک معامله‌گر داشته باشد.

اولین و مهم‌ترین عامل، سبک معاملاتی شماست. برای مثال، اگر شما یک معامله‌گر روزانه یا اسکالپر (Scalp Trading) هستید، احتمالاً به روش‌های سریع و به‌روز مانند پرایس اکشن برای شناسایی نقاط ورود و خروج در زمان‌های کوتاه نیاز دارید. از سوی دیگر، معامله‌گران میان‌مدت و بلندمدت ممکن است بیشتر به تحلیل‌های بنیادی و الگوهای قیمتی پیچیده‌تر توجه کنند.

در این راستا، تجربه و مهارت‌های فردی نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. اگر تازه‌کار هستید، ممکن است بهتر باشد با روش‌های ساده‌تری شروع کنید تا به تدریج به تکنیک‌های پیچیده‌تر دست پیدا کنید.

عدم قطعیت در تحلیل بازار

علاوه بر این، شخصیت و روان‌شناسی فردی نیز تأثیر زیادی بر انتخاب روش تحلیل تکنیکال دارد. افرادی که تحمل ریسک بالایی دارند ممکن است به روش‌های پرریسک‌تر علاقه‌مند شوند، در حالی که دیگران که به دنبال محافظت از سرمایه خود هستند، ممکن است به روش‌های محافظه‌کارانه‌تری روی بیاورند.

همچنین، اهداف مالی شما از معاملات و استراتژی کلی‌تان نیز به تعیین بهترین روش کمک می‌کند. بنابراین، برای انتخاب بهترین روش تحلیل تکنیکال، باید نیازها و اهداف خود را به‌خوبی بشناسید و بر اساس آن‌ها، روش‌هایی را امتحان کنید که با شخصیت و سبک معاملاتی‌تان همخوانی داشته باشند.

سخن پایانی

تحلیل تکنیکال هم علم است هم هنر. برای اینکه بتوانیم در بازارهای مالی فعالیت کنیم، باید ابتدا تکنیکالیست شویم. بنابراین، فرقی نمی‌کند در کدام بازار قصد فعالیت داشته باشیم. تکنیکال مانند یک اقیانوس بزرگ است. در طول سالیان گذشته، این حوزه هر روز گسترده‌تر شده و تقریباً می‌توان گفت بی‌نهایت مطلب در  تکنیکال داریم که البته نمی‌توانیم و نیازی نیست همه‌چیز را بخوانیم و یاد بگیریم.‌ اما یادگیری مفاهیم اولیه و اصول، ضروری است.

برای تسلط بر این حوزه، در کنار یادگیری مفاهیم اولیه و آموزش تـحـلـیـل تـکـنـیـکـال پیشرفته، به زمان و تجربه نیاز دارید تا بتوانید مانند یک تحلیلگر حرفه‌ای در بازارهای مختلف فعالیت کنید. به‌عنوان سخن آخر، این نکته را به یاد داشته باشید که نه تحلیل تکنیکال و نه هیچ تحلیل دیگری، به تنهایی نمی‌توانند شما را به هدف برسانند. جنبه‌ی هنری قضیه این است که بتوانیم تحلیل‌های مختلف را کنار یکدیگر قرار دهیم و به نتیجه برسیم. ​

سوالات متداول

تحلیل تکنیکال روشی برای بررسی و پیش‌بینی قیمت‌ها در بازارهای مالی است که از نمودارها و الگوهای قیمتی در گذشته بازار استفاده می‌کند. این روش بر اساس حرکت قیمت و حجم معاملات، روندهای احتمالی آینده را شناسایی می‌کند.​

برای یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانیم به منابع مختلف رایگان موجود در اینترنت و همینطور کتاب‌های مرجع مراجعه کنیم. خوشبختانه بهترین منابع رایگان در اینترنت موجود هستند.​

قطعاً آموزش تحلیل تکنیکال با یادگیری مفاهیم اولیه شروع می‌شود. سپس باید سراغ اصول تحلیل تکنیکال، آشنایی با الگوهای نموداری، کار با اندیکاتورها و ابزارها و در نهایت تحلیل تکنیکال پیشرفته برویم. معمولاً معامله‌گرها یک سبک معاملاتی را انتخاب می‌کنند و در ادامه‌ی مسیر، استراتژی شخصی خود را توسعه می‌دهند.  ​

بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال، بایستی در حساب آزمایشی (دمو) معامله کنیم و آنچه آموخته‌ایم را در عمل ارزیابی کنیم. بعد از حساب دمو، می‌توان با سرمایه‌ی کم، ترید واقعی را در بازار شروع کرد.​

مهمترین نکته در تحلیل تکنیکال این است که بدانیم یادگیری تکنیکال ضروری است، اما همه‌چیز نیست و به تنهایی و صرفاً با تکیه بر تحلیل نکنیکال نمی‌توانیم به نتیجه‌ی مطلوب برسیم.​

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خطا!

متن جستجو باید حداقل 3 حرف باشد.