چرا “هشتگ نخریدنها” جواب نمیدهد؟ – قسمت هفتاد و هفتم پادکست کاریزما
چرا “هشتگ نخریدنها” جواب نمیدهد؟ – قسمت هفتاد و هفتم پادکست کاریزما
قسمت هفتاد و هفتم پادکست کاریزما – چرا “هشتگ نخریدنها” جواب نمیدهد؟
مهمان: ثارا سادات میران، مدرس و محقق دانش مالی رفتاری
آنچه که در متن زیر میخوانید خلاصه ای از قسمت های مهم پادکست میباشد:
هفته گذشته شاهد اتفاقی ناخوشایند در بازار سرمایه بودیم. رشد شارپ دلار و اصلاح بازار موضوعی است که به شدت سهامداران بازار را در هفتهای که گذشت اذیت کرد. شاخص کل 2 درصد افت را تجربه کرد ولی دلار به نزدیکترین حالت ممکن به سقف قبلی خود رسیده است. در شرایط فعلی در وضعیتی قرار داریم که بازارها دوباره در حالت هیجانی قرار گرفتهاند. با توجه به اینکه به هیچ عنوان خبرهای خوبی از برجام به گوش نمیرسد شاهد آن هستیم که دلار به سقف تاریخی خود در حال حرکت است. حذف ارز 4200 تومانی با سرعت بسیار و گسترش افزایش نرخ به تمامی محصولات پایهای اقتصاد، باعث شده که انتظارات تورمی ایجاد شده باعث شود بازارهای داراییمحور مجددا رشد قیمتی را تجربه کنند. از سوی دیگر سیاستگذار نیز در وضعیت فعلی با سکوت خود، به این انتظارات تورمی دامن میزند. هنگامی که همه تحلیلگران اعتقاد دارند وضعیت اقتصادی کشور در وضعیتی بسیار حساس قرار دارد و دولت هم اعتقاد دارد که کارهای پیش رو به عنوان جراحی اقتصاد محسوب میشود بنابراین قطعا باید با ابزارهای سیاستگذاری خودش جلوی این هیجان را بگیرد البته اینکه چرا به این نقطه سقف قیمتی در تمام بازارها رسیدهایم تا حدی واضح است.
از سوی دیگر وضعیت نقدینگی کشور نیز به هیچ عنوان در شرایط خوبی به سر نمیبرد. آمارها نشاندهنده این است که در حدود دو سال گذشته نقدینگی کشور 100 درصد افزایش یافته و از حدود 3.4 میلیون میلیارد تومان به 6.9 میلیون میلیارد تومان رسیده و طی همین مدت ضریب فزایندهای حدود 8 را به خود گرفته است که خلاصه این جمله افزایش شتاب تورم را حاصل شده است. حالا که بازارها متوجه احتمال بالای حاصل نشدن توافق شدهاند شدهشدهند شاهد این هستیم که حداقل در ظاهر، کالاها با دلارهای بالا در حال معامله هستند به عنوان مثال قیمت سکه در حال حاضر حدود 12 درصد حباب قیمتی را تجربه میکند. از این حباب میتوانیم به دو نتیجه برسیم اول اینکه بازار سکه با هیجان مواجه شده و بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله است و یا میتوانیم اینطور نگاه کنیم که دلار فعلی کم قیمتگذاری شده به این دلیل که اگر قیمت فعلی سکه درست باشد دلار باید حدود 35 هزار تومان قیمتگذاری شود. حالا اگر با همین استراتژی ساده به تمام داراییها نگاه کنیم متوجه میشویم که کل دارایی بالای دلار 32 هزار تومان در حال معامله هستند. در نتیجه اگر خبرهای خوبی از برجام به گوش نرسد قطعا سقف دلار شکسته خواهد شد.
مساله مهم این است که در اقتصاد ایران یک سری بازارها به صورت سنتی، در بین عموم مردم شناختهتر از بازار سرمایه هستند مثل سکه و دلار . نکته دوم اینه که متاسفانه دولت با رشد اخیر دلار در بازار آزاد اجازه رشد به دلار نیمایی نمیدهد. الان فاصله دلار نیمایی با بازار آزاد به حدود 28 درصد رسیده که این فاصله متاسفانه باعث عدم اعتماد سرمایهگذار به بازار سرمایه میشود علاوه بر این از طرف دیگر یک ریسک بزرگ برای شرکتهای صادراتمحور ایجاد میکند. نکته سومی که وجود دارد ریسک بالقوهای است که دولت بر روی شرکتها ایجاد کرده است. افزایش نرخ انرژی صنایع، وضع عوارض صادراتی، افزایش دستمزدها بدون اجازه رشد درآمد همه اینا باعث شده که بازار سرمایه فعلا پر ریسکتر از بازارهای دیگه قلمداد شود.
شاید تنها وجهه مثبت این موضوع این است که بازار سرمایه نسبت به گذشته از فعالان حرفهایتری برخوردار شده است و قطعا این گپ ایجاد شده نمیتواند زیاد دوام بیارود. در صورتی که این سقف شکنیها در بازارهای رقیب مثل سکه و دلار ثابت بماند، قطعا بازار سرمایه هم رشد خواهد کرد. به نظر میرسد در صورتی که دلار نیما شروع به رشد کند میتواند روند بازار روانتر از گذشته شود.
به قول معروف قوی سیاه همیشه در بازارهای مالی وجود دارد. دو موضوع خیلی مهم وجود دارد که میتواند تاثیر مستقیم روی انتظارات تورمی بگذارد. اولین اثر این است که قطعا این اتفاقات از مساله برجام نشات خواهد گرفت. ما همیشه شاهد اتفاقات عجیب در مذاکرات بودیم و به نظر بد نیست در تحلیلها درصدی هم شده وزن بر انجام توافق در مذاکرات بگذاریم. اما عامل دوم نرخ بهره بانکی است. نرخ اوراق خزانه دولتی به بالای 21 درصد رسیده و شاید یکی از سیاستهایی که بانک مرکزی در روزهای هیجانی به خود بگیرد افزایش این نرخ است که بتواند از این طریق اوضاع را اندکی کنترل کند و خب قطعا این نرخ رقیب اصلی بازار سرمایه است بنابراین لازم است که از قوهای سیاه در سرمایهگذاریهای خود دور نشوید.
یکی از مسائلی که همزمان با گرانیهایی که در سالهای اخیر به شدت شاهد آن بودهایم دیده میشود این است که یکی از راههای مدنی اعتراض به فرایند حاکم بر اقتصاد و تورم موجود، فراخوانهای گروهی عدم خرید کالاهایی گران شده است. در حقیقت دیده شده که به دنبال تشدید تورم برخی کالاهای سرمایهای مهم و رایج در ایران مانند خودرو، سکه، ارز و تلفن همراه، پیامدهای منفی آن در زندگی روزمره طبقات آسیبپذیر، جمعی از شهروندان در فضاهای مجازی اقدام به فراخوان تحریم خرید کالاهایی چون خودرو و ارز میدهند اما ایا این کمپینها میتواند مشکلگشا باشد؟ آیا کمپینهایی که با هدف مهار تورم لجام گسیخته به راه میافتد توانسته است کاری از پیش ببرد یا این کمپینها تاثیرگذاری قابل توجهی بر اقتصاد و روند قیمتها نخواهند داشت؟ برای پاسخ به این سوالات در گفتوگویی با ثاراسادات میران، مدرس و محقق دانش مالی رفتاری به بررسی زوایای این موضوع پرداختهایم: