نقش ریاست سازمان بورس در بازار سرمایه – قسمت پنجاه و یکم پادکست کاریزما
نقش ریاست سازمان بورس در بازار سرمایه – قسمت پنجاه و یکم پادکست کاریزما
قسمت پنجاه و یکم پادکست کاریزما – نقش ریاست سازمان بورس در بازار سرمایه
آنچه که در متن زیر میخوانید خلاصه از قسمت های مهم پادکست میباشد:
بازار سرمایه در دو ماه گذشته شاهد اتفاقات عجیب و غریبی بود. از افت هیجانی شاخص کل گرفته تا تغییر ریاست سازمان بورس. شاهد بودیم که از اواسط شهریور ماه پس از رشد حدود 45 درصدی در بازار سرمایه، شخص وارد یک روند نزولی شدید شد تا جایی که پس از آن مجددا شاهد اعتراض سهامداران بورس بودیم. افت اخیر در بازار سرمایه باعث شد که دوباره شاهد تغییر ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار نیز باشیم. هر چند پس از تغییر ریاست سازمان همچنان شاهد افت بازار بودیم. ریاست جدید سازمان بورس در اولین جلسه مهم خود با فعالان بازار سرمایه به بهبود کلی بازار سرمایه تاکید داشت و حمایت از بازار سرمایه را به حقوقیهای بازار ابلاغ کرد.
بررسی اوضاع بورس تا نیمه پاییز
از اوایل فصل پاییز وضعیت بازار به هیچ عنوان مناسب ارزیابی نمیشد و این موضوع میتواند دلایل بسیاری داشته باشد که در این قسمت از پادکست کاریزما که اولین قسمت از فصل جدید این پادکست محسوب میشود به چند مورد از مهمترین این موارد میپردازیم:
یکی از دلایل مهم افت اخیر بازار سرمایه را باید ایجاد رکود در تمام بازارهای اقتصاد ایران دانست. اقتصاد ایران از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیست و بعد از یک تکانه بسیار شدید به نظر میرسد شاهد کمی ثبات شرایط خواهیم بود. از طرفی دولت با کسری بودجه بسیار شدید همراه است و در کنار این مساله قصد دارد نقدینگی کشور را در شرایط متعادلی قرار بدهد بنابراین یکی از راههای که دولت میتوانست شرایط را متعاددل کند فروش اوراق دولتی بود که این موضوع قطعا روی تمام بازارهای اقتصاد کشور تاثیر میگذارد به خصوص بازار سرمایه . در شرایط فعلی ابهامات و ریسکهای موجود، فضای گنگی را بر معاملات سهام حاکم کرده است. نامعلوم بودن سرنوشت مذاکرات هستهای برای احیای برجام، فضای اقتصادی کشور را به فاز انتظاری فروبرده استموضوعی که تنها مختص بورس نبوده و بازارهای دیگر همچون مسکن و خودرو را نیز با شرایط مشابهی روبه رو کرده است. این موضوع سبب شده تا معاملهگرانی که از رفتار تحلیلیتری بهره میبرند در حالت انتظار قرار گیرند. دلیل دیگری که مختص بازار سرمایه است ضعف بازارگردانی محسوب میشود.
بازار
هر چند بازار سرمایه بعد از جلسه ریاست جدید سازمان با حقوقی ها سبز پوش شد ولی حجم معاملات در حدی نیست که برگشت روند را انتظار داشته باشیم. از نظر بنیادی بازار سرمایه فضای نسبتا خوبی را دارد. گزارشات 6 ماهه، ماهانه و وضعیت گروههای پرپتانسیلی مثل فلزات ، پتروشیمی کاملا مثبت ارزیابی میشود و به نظر میرسد بنیادیکارهای بازار سرمایه قالبا در طرف خرید ظاهر میشوند. از نظر تکنیکالی هم شاخص به محدوده حمایتی یک میلیون و 310 هزار واحد نزدیک شده بود و از همان حوالی برگشته و شاید صرفا تکنیکالیستهای بازار منتظر شکست خط روند نزولی شاخص کل در محدوده یک میلیون و 400 هزار واحد هستند.
صنایع پیشرو کدامند؟
برخی از گروه ها با خبر خیلی سریع تغییر وضعیت میدن. نمونه بارز اون گروه خودرو که با یک خبر حذف نرخ گذاری دستوری شاهد تقاضا نسبتا بالا در این هفته بودیم. یک سری گروه ها هم از نظر سودآوری واقعا ایده ال هستند. در گروه سیمان شایعات سودهای بالا برخی از سهمها را با تقاضا همراه کرده است . سود پیشبینی شده 120 تا 150 تومان برای سیمان سپاهان یا سود 800 تومانی برای ساروم باعث شده این نمادها مورد توجه قرار بگیرند. در فولادیها نیز شرکتی مثل فولاد مبارکه گزارشات خوبی را روانه بازار کرده و فروش خوبی هم در بورس کالا دارد مورد توجه است. در معدنیها هم وضعیت مثبت ارزیابی میشود و به نظر میرسد بیشتر نمادهای این گروه سودسازی بالایی داشته باشند.
صندلی مدیریتی سازمان بورس و اوراق بهادار که در دو سال اخیر دست خوش تغییرات زیادی شده است بالاخره پس از کشمکشها و شایعههای بسیاری که پیرامون برکناری اقای دهقان دهنویی رییس سابق سازمان بورس به راه افتاد در نهایت صندلی مدیریت سازمان بورس به “مجید عشقی” رسید. محمد علی دهنوی پس از استعفای قالیباف اصل وارد میدان شد.
آیا تغییراتی در این سطح که به سرعت رییس سازمان بورس را مورد تغییر قرار میدهد، برای بازار سرمایه ما لازم است؟
تغییر در ترکیب هیات مدیره و ورود ایدهها و افکار جدید و انرژی بیشتر قطعا به توسعه سازمان کمک خواهد کرد اما اگر این تغییرات از دو شرط هدفمند بودن و زمانبندی مناسب تبعیت نکند ممکن است نه تنها آثار مثبتی که از تغییر انتظار داریم را محقق نکند بلکه برای سازمان نیز آثار سو داشته باشد.شناخت لازم برای پیادهسازی اهداف توسط رییس سازمان بورس به یک زمان مناسب نیاز دارد حال اگر فرصت کافی برای مدیران وجود نداشته باشد که بتواند به شناخت لازم برسد و برنامههایی که در نظر دارند را به اجرا درآورند قاعدتا ناکام خواهند ماند.
آیا چنین تغییراتی را در سطح دنیا نیز در میان مدیران بازارهای مالی شاهد هستیم؟
در همه جای دنیا تغییرات در مدیران در چنین سطوحی از یک قاعده مشخص تبعیت میکند و ما نیز در کشور برای این تغییرات الگو و قوانین مشخصی داریم. در قوانین حاکم بر بازار سرمایه برای تغییرات فاصله زمانی مشخصی تعریف شده است.اگر ادعایی مطرح شود مبنی بر اینکه قوانین و مقررات لازم برای چنین تغییراتی وجود ندارد این ادعا منطقی نیست چرا که ما قوانین و مقررات مناسبی در این زمینه داریم و در این حوزه به خوبی قوانین را تدوین شده است.اگر شرایطی نیز فراهم میشد که میتوانستیم بر اساس این قوانین و مقررات چنین تغییراتی را اعمال کنیم در حقیقت طبق فواصل زمانی مشخص و تعیین شده در این قوانین، امروزه چنین موضوعاتی که استقلال سازمان بورس کمرنگ شده هرگز مطرح نمیشد.
با این حال مشاهده میکنیم که تغییرات هدفمند است اما آیا این تغییرات با قوانین و مقررات همخوانی دارد یا خیر؟
به طور کلی نهادهایی چون بازار سرمایه و بانک مرکزی باید با دولت هماهنگ باشند و در سطح دنیا نیز معمولا چنین موضوعی وجود دارد و پدیده نامطلوبی نیست چرا که اگر این بازارها با بدنه دولت هماهنگی لازم را نداشته باشند راندمان این بازارها پایین خواهد آمد.هدف تغییر که همخوانی با دولت بوده مناسب است اما در دو-سه سال اخیر این تغییرات تا حدودی در این چارچوب قرار نمیگیرد چرا که تغییرات به سرعت رخ داده است و ممکن است برخی گزینههایی که در سالهای اخیر طی این تغییرات روی کار میآیند خیلی مناسب این بازار نباشند.